جدول جو
جدول جو

معنی مناکیب - جستجوی لغت در جدول جو

مناکیب
(مَ)
خراب و بدحالان و سختی رسیدگان و این جمعمنکوب است. (غیاث) (آنندراج). رجوع به منکوب شود
لغت نامه دهخدا
مناکیب
جمع منکوب، سختی رسیدگان: ویرانی یافتگان
تصویری از مناکیب
تصویر مناکیب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غمناکی
تصویر غمناکی
غمناک بودن، حالت غمناک، اندوهناکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مناکب
تصویر مناکب
منکب ها، بیخ های بازو و کتف، شانه ها، ناحیه ها و کرانه ها، جمع واژۀ منکب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساکین
تصویر مساکین
مسکین ها، فقیرها، بینواها، درویش ها، بی چیز ها، بیچاره ها، درمانده ها، جمع واژۀ مسکین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
انبوب ها، فاصلۀ میان دو بند یا گره نی، جمع واژۀ انبوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محاریب
تصویر محاریب
محراب ها، جاهای ایستادن پیش نماز، قبله ها، بالای خانه ها، صدر مجلس ها، جایگاه شیرها، جمع واژۀ محراب
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ ناب. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به ناب شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ انبوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انبوب شود.
- انابیب الریه، مخرجهای دم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مخارج دم و نفس از شش. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(مَ کِ)
جمع واژۀ منکب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جمع واژۀ منکب، به معنی بازو و کتف. (آنندراج). دوشها و کتفهای مردم. (غیاث) : مستولی بر مناکب و غوارب براعت. (تاریخ بیهق ص 20). چون خرشید زین بر مناکب کواکب نهاده می رود. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 89). روز دیگر که جلاجل کواکب از اعطاف و مناکب این هیون صعب فرو گشودند. (مرزبان نامه ایضاً ص 196). مراکب خاک بر مناکب آب نهاد... (لباب الالباب چ نفیسی ص 6). و رجوع به منکب شود، چهار پر بال مرغ بعد از قوادم، واحد ندارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرهای مرغ پس از قوادم، اول پرهای مرغ را قوادم و پس از آن را مناکب و پس از آن را خوافی و پس از آن را اباهر و پس از همه را کلی گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نشانه های راه که از سنگ برپاکنند.
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منجاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منجاب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عنکب، عنکبه، عنکباه و عکنباه. (از المنجد). رجوع به عنکب، عنکبه، عنکباه و عکنباه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منسوب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منسوب شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منصوب. (ناظم الاطباء). رجوع به منصوب شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منقب، به معنی نشتر بیطار. (آنندراج). جمع واژۀ منقب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ نکد و نکد و نکد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : قوم مناکید، گروه بدفال دشوارخوی. (ناظم الاطباء). رجوع به نکد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منکر، به معنی زیرک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به منکر شود، جمع واژۀ منکور، و آن ضد معروف است. (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد) ، منکرات. گویند: ’هم یرکبون المنکرات و المناکیر’. (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منخاب. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به منخاب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرازیب
تصویر مرازیب
جمع مرزاب، از ریشه پارسی مرزابها بنگرید به مرزاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناکیر
تصویر مناکیر
جمع منکر، زیرکان جمع منکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناجیح
تصویر مناجیح
جمع منجح، پیروز مندان
فرهنگ لغت هوشیار
از ساخته های فارسی گویان ویسداران جمع ملاک درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسکین، مستمندان جمع مسکین بی نوایان فقیران: دوازده هزار قاب طعام و حلوا کشیده فقراء و مساکین بل کافه مومنین از سپاهی و رعیت از آن بهره ور گشتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاریب
تصویر محاریب
جمع محراب، از ریشه پارسی مهرابه ها جمع محراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالیب
تصویر مخالیب
جمع مخلب، چنگال ها جمع مخلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاذیب
تصویر مجاذیب
جمع مجذوب، کشیده شدگان ربوده شدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنابیب
تصویر طنابیب
جمع طنبوب، استخوان های ساغ استخوان ساق، جمع طنابیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکیب
تصویر تراکیب
جمع ترکیب، آمیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انابیب
تصویر انابیب
جمع انبوب، نیچه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناکب
تصویر مناکب
جمع منکب، بازو ها دوش ها جمع منکب کتفها دوشها: (و بجلابیب مواهب خاطر مناکب مثالب عبارت آنرا بپوشانید) (روضه العقول مقدمه مرزبان نامه. . 1317 ص ز)، کرانه ها، نقبای قوم، چهار پر بال مرغ بعد از قوادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاریب
تصویر محاریب
((مَ))
جمع محراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساکین
تصویر مساکین
((مَ))
جمع مسکین، بی نوایان، فقیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مناکب
تصویر مناکب
((مَ کِ))
جمع منکب، کتف ها، دوش ها
فرهنگ فارسی معین
اندوهناکی، غمگین
دیکشنری اردو به فارسی