- مناصب
- جمع منصب، پایه ها، پایگاهان، رتبه ها، درجه ها، ارباب ها، اصحاب مناصب، درجه داران
معنی مناصب - جستجوی لغت در جدول جو
- مناصب ((مَ ص))
- جمع منصب، رتبه ها، درجه ها
- مناصب
- منصب ها، مقام ها، رتبه ها، پایه ها، شغلهای رسمی، جمع واژۀ منصب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گماشته
درخور، پسندیده
نصیحت کننده، پنددهنده
برپا، پابرجا شده، گماشته
منکب ها، بیخ های بازو و کتف، شانه ها، ناحیه ها و کرانه ها، جمع واژۀ منکب
منقبت ها، هنرها و کارهای نیکو که موجب ستایش شود، چیزهایی که مایه فخر و مباهات باشد، شعرهایی که در ستایش کسی به ویژه بزرگان دین سروده شده است، جمع واژۀ منقبت
جمع منقبت، ستایش انگیزان ناز مایه ها جمع منقبت آنچه موجب ستودگی گردد از خصلتهای نیک و هنرها: (و فضایل ذات بزرگ و مناقب خاندان مبارک شاهانشاهی را شرحی و بسطی داده شود) (کلیله. مصحح مینوی. 10)، اصطلاحا} مناقب {برای مدایح ایمه شیعه و} فضایل {برای مداحان خلفای راشدین بکار رفته
پند گوی، پندنده، نصیحت کننده، پند دهنده: (... و استرضا جوانب از موالف و مجانب و اقارب و اباعد... و مناطق و مناصح... باتمام رسانید) (مرزبان نامه. . 1317 ص 180)
جور، در خور فرا خور، شایسته موافق درخور، مشابه همانند
بر گماشته با شاته مرتفع. بر پا شونده برقرار گردنده، قایم
جمع منکب، بازو ها دوش ها جمع منکب کتفها دوشها: (و بجلابیب مواهب خاطر مناکب مثالب عبارت آنرا بپوشانید) (روضه العقول مقدمه مرزبان نامه. . 1317 ص ز)، کرانه ها، نقبای قوم، چهار پر بال مرغ بعد از قوادم
هم شکل، نزدیک به هم
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، خورند، ارزانی، مستحقّ، فراخور، بابت، شایان، خورا، فرزام، صالح، اندرخور، سازوار، محقوق، باب، شایگان
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، خورند، ارزانی، مستحقّ، فراخور، بابت، شایان، خورا، فرزام، صالح، اندرخور، سازوار، محقوق، باب، شایگان
Appropriate, Fit, Befitting, Convenient, Decent, Fitting, Opportune, Seemly, Suitable, Wellsuited
apropriado, adequado, conveniente, decente, apto, oportuno, digno
odpowiedni, wygodny, przyzwoity
подходящий , удобный , достойный
відповідний , підходящий , зручний , пристойний , придатний , відповідний , підходящий , підходящий
geschikt, passend, handig, deftig, opportuun, fatsoenlijk
angemessen, passend, bequem, anständig, geeignet, günstig
apropiado, adecuado, conveniente, decente, apto, oportuno, decoroso
approprié, pratique, décent, en forme, opportun, convenable
appropriato, adeguato, conveniente, decente, adatto, opportuno, decoroso
उपयुक्त , उपयुक्त , सुविधाजनक , योग्य , फिट , योग्य
উপযুক্ত , উপযুক্ত , সুবিধাজনক , যথাযথ , মানানসই , উপযুক্ত , উপযুক্ত , উপযুক্ত
sesuai, nyaman, layak, cocok, tepat waktu, pantas
uygun, dürüst
적절한 , 적합한 , 편리한 , 점잖은 , 적합한