جدول جو
جدول جو

معنی ممهور - جستجوی لغت در جدول جو

ممهور
ساخته فارسی گویان از مهر پارسی به شیوه تازی مهر دار یکی از بزرگان ادب نوشته اند: از اغلاط مشهور است و استعمال آن گویا ابدا عیبی نداشته باشد مهر شده توضیح ممهور اسم مفعول از} مهر {فارسی از اغلاط مشهور است ولی بواسطه شهرت دوران در زبان خاص و عام استعمال آن گویا ابدا عیبی نداشته باشد (قزوینی. بیست مقاله ج 1 ص 3- 72)
فرهنگ لغت هوشیار
ممهور
((مَ))
مهر شده
تصویری از ممهور
تصویر ممهور
فرهنگ فارسی معین
ممهور
مهر شده
تصویری از ممهور
تصویر ممهور
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ساخته فارسی گویان که پس از ساختن ممهور نرینه مادینه آن را نیز آفریده اند مهر دار مونث ممهور: (پاکتهای ممهوره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهور
تصویر جمهور
(پسرانه)
پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامه مردم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
(دخترانه)
نام یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
پرآوازه، سرشناس، نامی، نامدار، سرشناس
فرهنگ واژه فارسی سره
توده مردم، توده ریگ توده گروه: جمهور حکما، بخش اعظم یک چیز معظم شی، جمع جماهیر، حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود جمهوری، جمع جماهیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهور
تصویر جمهور
گروه مردم، جماعت مردم، توده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متهور
تصویر متهور
بی باک، بی پروا، بی ترس، دلیر، پردل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
معروف میان مردم، نامی، نام دار، بنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
مورد خشم و قهر واقع شده، خوار شده، شکست خورده، مغلوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
پستی و بلندی زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهور
تصویر متهور
دلیر و بیباک، بی پروا، گستاخ، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
همه دان آشکار پیدا آشکار علنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
شناخته، معروف، آشکار شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
مغلوب و مغلوب شده، چیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جمهور
تصویر جمهور
((جُ))
توده، گروه، جماعت مردم، جمع جماهیر، معظم از هر چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
از دستگاه های موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متهور
تصویر متهور
((مُ تَ هَ وِّ))
بی پروا، دلیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجهور
تصویر مجهور
((مَ))
پیدا، آشکار، علنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
((مَ))
پرآوازه، نامور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقهور
تصویر مقهور
((مَ))
شکست خورده، غلبه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماهور
تصویر ماهور
هر یک از برآمدگی های تپه مانند دشت یا دامنۀ کوه
در موسیقی از دستگاه های هفتگانۀ موسیقی ایرانی
گلی با برگ های بزرگ و پهن شبیه گوش خرگوش و پرزهایی مانند پرز ماهوت و گل هایی زرد رنگ و گلبرگ هایی سست، گل ماهور، خرگوشک، گل ماهوتی
در موسیقی از شعبه های بیست چهارگانۀ موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشهور
تصویر مشهور
Celebrated, Famous, Notable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
celebrado, famoso, notável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
gefeiert, berühmt, bemerkenswert
دیکشنری فارسی به آلمانی
знаменитый , известный , заметный
دیکشنری فارسی به روسی
знаменитий , відомий , помітний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
gevierd, beroemd, opmerkelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
celebrado, famoso, notable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
célébré, célèbre, notable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
celebrato, famoso, notevole
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
प्रसिद्ध , प्रसिद्ध , प्रसिद्ध
دیکشنری فارسی به هندی