جدول جو
جدول جو

معنی ممنوعه - جستجوی لغت در جدول جو

ممنوعه
(مَ عَ)
مؤنث ممنوع: لا مقطوعه و لا ممنوعه. (قرآن 33/56). رجوع به ممنوع شود.
- اراضی یا جزایر ممنوعه، آنجاها که رفتن و دیدن آن ممتنع و یا غیرممکن است: فاوقدوا ناراً فانسبک الفضه فعلموا انه معدن (ای ارض هذه الجزیره)... و مثل هذا فی البحر کثیر لایحصی جزائر ممنوعه لایعرفها البحریون فمنها ما لایقدرون علیه. (اخبار الصین و الهند ص 55)
لغت نامه دهخدا
ممنوعه
مونث ممنوع، جمع ممنوعات
تصویری از ممنوعه
تصویر ممنوعه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
منع شده، بازداشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نعت مفعولی از منع. منعشده. بازداشته شده. نهی شده. (از ناظم الاطباء). بازداشته شده. (آنندراج). بازداشته. محظور. ناروا.
- ممنوع الصرف یا ممنوع التصرف، غیرمنصرف. کلماتی که تنوین و جر نمی گیرند، مانند احمد و عثمان. رجوع به ترکیب غیرمنصرف ذیل کلمه غیرشود.
، حرام. قدغن شده. محرم. (یادداشت مرحوم دهخدا) : به حکم شرع قتل او ممنوع بود. (انوار سهیلی)
لغت نامه دهخدا
(مُ نَوْ وِ عَ)
منوعه، موجههاست چنانکه در تفسیر نوع آمده است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 2 ص 1417). قضیۀ منوعه، قضیۀ موجهه را گویند. رجوع به قضیه شود. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ نَوْ وِ عَ)
گوناگون شونده. و نوع نوع شونده و اقسام اقسام شونده. (غیاث) (آنندراج) : ملل متنوعه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مؤنث متنوع. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
مؤنث مصنوع. ج، مصنوعات. (ناظم الاطباء). رجوع به مصنوع و مصنوعات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
باز داشته، ناروا، منع شده، نهی شده: (... که بحکم شرع قتل او ممنوع بود حکم فرموده و بعد از سیاست پشیمان شد) (انوار سهیلی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متنوعه
تصویر متنوعه
مونث متنوع: فنون متنوعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصنوعه
تصویر مصنوعه
مصنوعه در فارسی مونث مصنوع: تخشیده ساخته مونث مصنوع، جمع مصنوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
((مَ))
منع شده، بازداشته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
بازداشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
محرّمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
Banned, Prohibitive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
interdit, prohibitif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
אסור , מגביל
دیکشنری فارسی به عبری
ممنوع، ممنوع است
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
নিষিদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
ممنوع , ممانعت کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
ห้าม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
marufuku, zinazozuia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
禁止された , 禁止的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
被禁止的 , 禁止的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
dilarang, melarang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
금지된 , 금지적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
yasak, yasaklayıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
प्रतिबंधित , प्रतिबंधात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
vietato, proibitivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
verboden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
заборонений , заборонний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
запрещенный , запретительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
zakazany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
verboten, prohibitiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
proibido, proibitivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ممنوع
تصویر ممنوع
prohibido, prohibitivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی