جدول جو
جدول جو

معنی ممسی - جستجوی لغت در جدول جو

ممسی(مُ)
آنکه در شب می آید و آنکه در شبانگاه کاری می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ممسی(مَ مَ)
در تداول عامه، آدمی کوتاه و فربه. (یادداشت مؤلف). دارای اندام گوشتین. آکنده گوشت. که اندام به گوشت آکنده دارد.
- پا کپلی، خطابی دارندۀ پای گوشتین و فربه را.
- دست کپلی، خطابی شخص دارندۀ دست فربه را
لغت نامه دهخدا
ممسی(عُ بَ)
شبانگاه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). الحمدﷲ ممسانا و مصبحنا بالخیر صبحنا ربی و مسانا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ممسی(مُ سا)
جای شبانگاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، صومعۀ راهب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ممسی
آلت زن (بیشتر در مقام اشاره به دختران خرد سال بکار رود هر گاه مقصود ناز دادن و بتحسین یاد کردن از آن باشد)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسی
تصویر موسی
(پسرانه)
از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شمسی
تصویر شمسی
(دخترانه)
شمس (عربی) + ی (فارسی) مرکب از شمس (خورشید) + یای نسبت فارسی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منسی
تصویر منسی
فراموش شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممسک
تصویر ممسک
امساک کننده، بخیل، خسیس، چنگ در زننده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرسی
تصویر مرسی
متشکرم، ممنونم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منسی
تصویر منسی
آنچه سبب فراموشی شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسی
تصویر موسی
تیغ سرتراشی، استره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممضی
تصویر ممضی
امضا شده، قابل اجرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممسح
تصویر ممسح
دروغگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسی
تصویر موسی
استره تیغ آرایشگر تیغ سلمانی استره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسی
تصویر منسی
فراموش شده از یاد رفته از یاد زداینده فراموش شده
فرهنگ لغت هوشیار
چنگ در زننده، باز دارنده، ژکور مشک آمیز امساک کننده بخیل، چنگ در زننده
فرهنگ لغت هوشیار
دستینه یافته مهر شده، در گذرانیده دستینه گذار، در گذراننده در گذرانیده، امضا شده بامضا رسیده. در گذراننده، امضا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممشی
تصویر ممشی
پیاده رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمی
تصویر مسمی
نامیده شده، نام نهاده شده، مترجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرسی
تصویر مرسی
متشکرم، سپاسگزارم، ممنونم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمسی
تصویر لمسی
بسودنی بر ماسیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمسی
تصویر شمسی
در فارسی خوری هوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسی
تصویر منسی
((مُ))
آنکه یا آنچه سبب فراموشی گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منسی
تصویر منسی
((مَ))
فراموش شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسی
تصویر موسی
((سا))
تیغ سلمانی، استره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممضی
تصویر ممضی
((مُ مْ ضا))
رایج کرده، درگذرانیده، امضا کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممسک
تصویر ممسک
((مُ س))
بخیل، خسیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممضی
تصویر ممضی
((مُ))
درگذراننده، امضاءکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسمی
تصویر مسمی
((مُ سَ م ما))
نامیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرسی
تصویر مرسی
((مِ))
متشکرم، ممنونم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرسی
تصویر مرسی
سپاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شمسی
تصویر شمسی
خورشیدی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لمسی
تصویر لمسی
Tactual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لمسی
تصویر لمسی
táctil
دیکشنری فارسی به پرتغالی