جدول جو
جدول جو

معنی ممضی

ممضی
دستینه یافته مهر شده، در گذرانیده دستینه گذار، در گذراننده در گذرانیده، امضا شده بامضا رسیده. در گذراننده، امضا کننده
فرهنگ لغت هوشیار