- ممر
- محل عبور، جای گذشتن، گذرگاه
معنی ممر - جستجوی لغت در جدول جو
- ممر
- پل، گذر گاه، خاستگاه، کیود انگیزه جای مرور محل عبور گذرگاه: (در حال جنابت ممر ایشان در مسجد میبود) (کشف الاسرار 517: 2)، پل جسر، سبب علت
- ممر ((مَ مَ رّ))
- راه، جای عبور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درختی جنگلی که از چوب آن در صنعت و از میوۀ آن برای تهیۀ روغن استفاده می شود، تغار، تغر، مرز، جلم
کوچه باغی ترانه کوچه برونگاه دریچه باد
پرستار بیماریزا بیمار گرداننده بیماری زا
درختی است از تیره غان ها که در جنگلهای شمالی ایران بفراوانی میروید و در حقیقت یکی از گونه های درخت اولس است جلم کرزل تغار تغر مرز
ساختمان درخشان و ساده بنای دراز و هموار و ساده
آنکه بسیار مریض شود
بیمار
جامه نگارین
مامیران
همیشه بیمار، بیمار غنج آنکه بسیار بیمار گردد، سخت بیمار: (... چون مزاج ممراض که هر چند در ترتیب غذا و قاعده احتما شرط احتیاط بیشتر بجای آرد باندک زیادتی که بکار برد زود از سمت اعتدال منحرف گردد) (مرزبان نامه. 1317 ص 115)
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از سنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر، نوعی سنگ دگرگون شده آهکی که به علت زیبایی در مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار می رود
زیوش، زندگی
فرماینده فرمان پاد امر کننده فرماینده کار فرما، جمع آمرین، روز ششم یا چهارم از ایام عجوز
بی سود مرد روی سینه و شکم دراز کشیدن
بر انگیختن، ترسانیدن دلیر
فرماینده
فرمایش
ستاد، پایگاه
گریزگاه
آسیب رسان، زیان آور
نی زدن
میوه آوردن درخت
گرد آمدن