جدول جو
جدول جو

معنی ممتهن - جستجوی لغت در جدول جو

ممتهن
خوار شده، خوار، پست، ناچیز
تصویری از ممتهن
تصویر ممتهن
فرهنگ فارسی عمید
ممتهن
خوار نا چیز خوار گشته خوار کرده، پست ناچیز
تصویری از ممتهن
تصویر ممتهن
فرهنگ لغت هوشیار
ممتهن
((مُ تَ هَ))
خوار کرده، پست، ناچیز
تصویری از ممتهن
تصویر ممتهن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
آزمونبان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرتهن
تصویر مرتهن
رهن گیرنده، گروگیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
امتحان شده، آزموده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
امتحان کننده، آزمایش کننده، آزماینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرتهن
تصویر مرتهن
چیزی که به رهن گرفته شده، چیزی که در گرو باشد، گروگان، کسی یا چیزی که مقید و دربند امری باشد
فرهنگ فارسی عمید
گروگان، پابند چیزی که بگرو گرفته شده گروگان، کسی یا چیزی وابسته بچیزی یا در بند امری باشد، گرو گیرنده رهن ستاننده جمع مرتهنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
آزماینده، آزمایشگر آزموده شده، امتحان شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرتهن
تصویر مرتهن
((مُ تَ هَ))
گروگان، به رهن گرفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
((مُ تَ حَ))
امتحان شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ممتحن
تصویر ممتحن
((مُ تَ حِ))
امتحان کننده، آزماینده
فرهنگ فارسی معین