نعت فاعلی از امتهان. (از منتهی الارب). به کار خدمت دارنده. (آنندراج) ، به خدمت داشته شونده. (آنندراج). آنکه به کار خدمت داشته می شود و خادم و در خدمت درآمده. (ناظم الاطباء). و رجوع به امتهان شود
نعت مفعولی از امتهان. (از منتهی الارب). خوارکرده شده. (غیاث اللغات) (آنندراج). خوار. بی مقدار. (یادداشت مرحوم دهخدا) : هر کجا همایی است در چنگال جغدی ممتهن است. (جهانگشای جوینی). پس از این رو علم سحر آموختن نیست ممنوع و حرام و ممتهن. مولوی. گه ز طاق طاق گردنها زدن طاق طاق جامه کوبان ممتهن. مولوی. گفت حاشا از من و از جنس من که بگردیم از دروغی ممتهن. مولوی. و رجوع به امتهان شود