- مماحکه
- ستیهیدن کینه شتری
معنی مماحکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با هم خندیدن، به خنده آوردن
مضاحکه و مضاحکت در فارسی: همخندی، بیشخندی ابهم خندیدن، غلبه کردن برکسی در خنده
زور آزمایی، دشمنی، همفریبی، نابود کردن، پایان نگری
مماحضت در فارسی: یکرنگی، یگانگی اخلاص ورزیدن، دوستی یگانگی مقابل مماذقت: (... تا ببرکت مخالصت و یمن مماحضت یکبارگی تعسر از کار گشوده شود) (مرزبان نامه. . 1317 ص 135)
ستیهنده
جدایی
گفتمان، گفتاورد، گفت و شنود
گفتگو
اخلاص ورزیدن، دوستی و یگانگی
ملحد، پیروان حسن صباح، اسماعیلیه
با کسی صحبت داشتن، هم صحبتی، همدمی، جلسه ای رسمی که در آن شخصی به پرسش هایی که از او می شود پاسخ می دهد
نگاه کردن، توجه و خوش خویی با کسی، بررسی
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، گفت و شنو، گفت و شنفت، گفت و شنود، گفت و شنید
مانند شدن، مثل هم شدن، کسی یا چیزی را به دیگری مانند کردن
بحث و جدال و مجادله، با یکدیگر پژوهیدن علم
مبارکه در فارسی مونث مبارک: همایون فرخ و گندم دراز خوشه مونث مبارک جمع مبارکات: این طبقه بدر دولتخانه مبارکه جمع شده در برابر درگاه رحل اقامت انداختند. یا لیله مبارک قدم. هر شب از شبهای مقدس، شب نیمه شعبان
جفای یکدیگر بگذاشتن، مصالحه کردن در بیع، دست برداشتن از یکدیگر، قطع رابطه با همسر خویش
مزاحمت در فارسی: رنج، رنج رساندن درد سر دادن
مشاحنه و مشاحت در فارسی: دشمنی، کینه توزی دشمنی ورزیدن با یکدیگر
با کسی صحبت کردن
ابهم خندیدن، غلبه کردن برکسی در خنده
با یکدیگر فحش دادن و رد و بدل کردن فحش
مونث ملاحی: (عنقود ملاحیه)
بر چفسانیدن به هم چسباندن
پی گیر داد گاهی
یاری کردن با کسی
دیدن نگاه کردن، یکدیگر را بگوشه چشم نگریستن، مراقبت کردن، مراعات کردن، نظر نگرش، مراقبت، مراعات: (... به جهت ملاحظه ساعت بشهر نیامد و در جانب شمالی شهر نزول کرد) (عالم آرا. چا. امیرکبیر 201) جمع ملاحظات، دیدن، نگاه و نظر
ملاحظه و ملاحظت در فارسی: نگرش، یاد داشت، نگاه از گوشه چشم، دید هاژش
ملاحده در فارسی، جمع ملحد، بی دینان و نامی که دشمنان بر پیروان حسن صباح نهاده بودند واژه در آغاز ملاحده بوده است جمع ملحد: منکران خدا بی دینان، پیروان حسن صباح را دشمنانشان بدین نام میخواندند
ملایکه و ملائکه در فارسی، جمع ملاک، فرشتگان پیغام ها جمع ملک و ملائک فرشتگان: ( ... و ملایکه باستماع مجلس مبادرت نمودند) (جوامع الحکایات 76: 1) توضیح در فارسی گاه بجای مفرد آید
جمع ملک و ملائک فرشتگان