- ملحد
- از راه حق برگردنده و فاسق و بیدین شده، طعنه زننده و جدل کننده در دین
معنی ملحد - جستجوی لغت در جدول جو
- ملحد ((مُ حِ))
- کافر، بی دین
- ملحد
- کافر، بی دین، منکر خداوند، زندیق، زندیک، ناپاک دین، ناخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همبسته، یکپارچه
پناهگاه، جایی که به آن پناه ببرند، جای امن که از ترس دشمن در آنجا پناهنده شوند، پناه جای
نوعی جامۀ ابریشمی، جامۀ سفید ابریشمی
موافق و هماهنگ در عملکرد، یگانه، دارای پیوند
متفق پیوسته و موافقت کرده و یکی شده
پناهگاه
قلعه، پناهگاه
چاره گزیر
پناهگاه خمنده، گراینده
چوبتراش پوسته لیسک از ابزارهای درود گری در تازی نیامده نمکی، نمکین منسوب به ملح نمکی نمکین: (و از گرستن رطوبات زجاجی و ملحی... منحل و مضمحل شد) (سند باد نامه. 291)
سخنی نیکو بذله نگهداری، پایندانی، پاره ای نمک، آلوده: آب سخنی نیکو، جمع ملح
سنگ نهاده گور سنگدار
گوشت خورانیده، شکست خورده، خود چسبان، پرند تار بافته، چسبیده، نوعی پارچه که تار آن از ابریشم است: (خز بجای ملحم و خرگاه بدل باغ و بوستان آمد) (رودکی. المعجم. مد. چا. 226: 1)
آنچه به آخر چیزی پیوسته شود
ملحفه و ملافه در فارسی: چادر رکوک که زنان بر سر کنند، بستر آهنگ، زبر پوش
نگر گاه
دلیر، آرزو
تنگنا
پناهگاه
سخن آور، بد زبان، رنده راه آشکار، سربه راه رام، تکه تکه: گوشت کشته
کسی که خداوند عالم را یکی میداند و یکی میگوید، یک گرداننده
کسی یا چیزی که به دیگری پیوسته و متصل شده باشد، پیوسته، وابسته
کسی که خدا را یکی بداند و به خدای یگانه ایمان داشته باشد، یکتاپرست
United
unido
salgado