مجموع کارمندان، دستگاه ها و شعب یک اداره یا بنگاه که به دستیاری همدیگر کارهای خود را با نظم و ترتیب انجام بدهند، تشکیلات، طرز ساخت، نظم و ترتیب سازمان دادن: نظم و ترتیب دادن
مجموع کارمندان، دستگاه ها و شعب یک اداره یا بنگاه که به دستیاری همدیگر کارهای خود را با نظم و ترتیب انجام بدهند، تشکیلات، طرز ساخت، نظم و ترتیب سازمان دادن: نظم و ترتیب دادن
ملاّزمان. ازشاعران قرن یازدهم و مولدش کوهپایۀ اصفهان است. دردوران سلطنت شاه عباس دوم صفوی می زیسته، او راست: چو مرغ دل به آن زلف آشیان کرد پریشانی مرا زنجیربان کرد به آن زلف پریشانی که داری به ما یک روز هم شب می توان کرد. رجوع به تذکرۀنصرآبادی ص 404 و ریحانه الادب ج 4 ص 153 و روز روشن ص 676 و نگارستان سخن ص 116 شود
ملاّزمان. ازشاعران قرن یازدهم و مولدش کوهپایۀ اصفهان است. دردوران سلطنت شاه عباس دوم صفوی می زیسته، او راست: چو مرغ دل به آن زلف آشیان کرد پریشانی مرا زنجیربان کرد به آن زلف پریشانی که داری به ما یک روز هم شب می توان کرد. رجوع به تذکرۀنصرآبادی ص 404 و ریحانه الادب ج 4 ص 153 و روز روشن ص 676 و نگارستان سخن ص 116 شود
جمع واژۀ ملاطمه و ملاطمت: ما در این گوشه از مصادمات تعرض ایشان رسته ایم و از ملاطمات تعدی آسوده، هم اینجا ساختن اولیتر. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 263). و رجوع به ملاطمت و ملاطمه شود
جَمعِ واژۀ ملاطمه و ملاطمت: ما در این گوشه از مصادمات تعرض ایشان رسته ایم و از ملاطمات تعدی آسوده، هم اینجا ساختن اولیتر. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 263). و رجوع به ملاطمت و ملاطمه شود
دهی است از دهستان علا، بخش مرکزی شهرستان سمنان. آب آن از قنات است. مزارع تقی آباد، خرم آباد، چشمه نظر، حاجی آباد، قاضی آباد، مسعودآباد، کلاته کبابی، بداق آباد جزء این ده منظور شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان علا، بخش مرکزی شهرستان سمنان. آب آن از قنات است. مزارع تقی آباد، خرم آباد، چشمه نظر، حاجی آباد، قاضی آباد، مسعودآباد، کلاته کبابی، بداق آباد جزء این ده منظور شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
شاعری از مردم یزد و معاصر شاه عباس بوده است (متوفی به سال 1021 هجری قمری) نصرآبادی آرد: ’از اشعار او ظاهر می شود که خیلی قدرت داشته. مشهور است که دیوان خواجه حافظ را جواب گفته به خدمت شاه عباس برده گفت دیوان خواجه حافظ را جواب گفته ام. شاه فرمود که جواب خدا را چه خواهی گفت’. او راست: یکی ابلهی شب چراغی بجست که بی او نشد عقد پروین درست خری داشت آن ابله کوردل به جان خودش جان خرمتصل چنان شب چراغی که ناید به دست به خواری بر آن گردن خر ببست من آن شب چراغ شهنشاهیم که روشن کن ماه تا ماهیم مرا لیکن این بخت ابله شعار چنان بسته بر گردن روزگار. و هم او راست: حکایت از قد آن یار دلنواز کنید به این فسانه مگر عمر ما دراز کنید. و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 244 و 245 و ریحانه الادب ج 2 ص 126 وقاموس الاعلام ترکی و فرهنگ سخنوران شود
شاعری از مردم یزد و معاصر شاه عباس بوده است (متوفی به سال 1021 هجری قمری) نصرآبادی آرد: ’از اشعار او ظاهر می شود که خیلی قدرت داشته. مشهور است که دیوان خواجه حافظ را جواب گفته به خدمت شاه عباس برده گفت دیوان خواجه حافظ را جواب گفته ام. شاه فرمود که جواب خدا را چه خواهی گفت’. او راست: یکی ابلهی شب چراغی بجست که بی او نشد عقد پروین درست خری داشت آن ابله کوردل به جان خودش جان خرمتصل چنان شب چراغی که ناید به دست به خواری بر آن گردن خر ببست من آن شب چراغ شهنشاهیم که روشن کن ماه تا ماهیم مرا لیکن این بخت ابله شعار چنان بسته بر گردن روزگار. و هم او راست: حکایت از قد آن یار دلنواز کنید به این فسانه مگر عمر ما دراز کنید. و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 244 و 245 و ریحانه الادب ج 2 ص 126 وقاموس الاعلام ترکی و فرهنگ سخنوران شود
دهی است از دهستان بالای شهرستان نهاوند که دارای 500 تن سکنه است، آب آن از رود خانه گاماسیاب و محصول عمده اش غله، توتون و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان بالای شهرستان نهاوند که دارای 500 تن سکنه است، آب آن از رود خانه گاماسیاب و محصول عمده اش غله، توتون و حبوب است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ملازمت در فارسی: کارپاسی همراهی پیشیاری همبستگی پیوستن بکسی یا چیزی، همیشه در خدمت کسی بودن، هم بستگی میان دو امری که بیکدیگر بستگی داشته باشند اقتضای چیزی است چیز دیگر را اول را ملزوم و دوم را لازم خوانند (غزالی نامه. 23) یا ملازمه عقلی (عقلیه) عبارت از عدم امکان تصور ملزوم است بدون تصور لازم برای عقل. یا ملازمه عادی. (عادیه) عبارت از تلازمی است که عقل را رسد که ملزوم را تصور کند بدون تصور لازم او، قاعده ملازمه . مبنی بر این است که عقل حکم به نیکی عملی کند آن عمل بمنزله تکلیف قانونی افراد محسوب خواهد شد هر چند که قانون تصریحی بدان نداشته باشد و اگر بعکس عقل ببدی و زشتی عملی حکم کند آن عمل بمنزله جرم محسوب خواهد شد هر چند که قانون آنرا در ردیف جرایم نام نبرده باشد
ملازمت در فارسی: کارپاسی همراهی پیشیاری همبستگی پیوستن بکسی یا چیزی، همیشه در خدمت کسی بودن، هم بستگی میان دو امری که بیکدیگر بستگی داشته باشند اقتضای چیزی است چیز دیگر را اول را ملزوم و دوم را لازم خوانند (غزالی نامه. 23) یا ملازمه عقلی (عقلیه) عبارت از عدم امکان تصور ملزوم است بدون تصور لازم برای عقل. یا ملازمه عادی. (عادیه) عبارت از تلازمی است که عقل را رسد که ملزوم را تصور کند بدون تصور لازم او، قاعده ملازمه . مبنی بر این است که عقل حکم به نیکی عملی کند آن عمل بمنزله تکلیف قانونی افراد محسوب خواهد شد هر چند که قانون تصریحی بدان نداشته باشد و اگر بعکس عقل ببدی و زشتی عملی حکم کند آن عمل بمنزله جرم محسوب خواهد شد هر چند که قانون آنرا در ردیف جرایم نام نبرده باشد
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود