معنی بازمان بازمان بازمان توقف، درنگ، آنچه از چیزی یا حاصل کاری برجا بماند توقف، درنگ، آنچه از چیزی یا حاصل کاری برجا بماند تصویر بازمان فرهنگ فارسی عمید