جدول جو
جدول جو

معنی مقعط - جستجوی لغت در جدول جو

مقعط
دستار
تصویری از مقعط
تصویر مقعط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقعر
تصویر مقعر
کاو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
پلکان، برش، پایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقعد
تصویر مقعد
زمین گیر، برجای مانده، آنکه به واسطۀ بیماری و ناتوانی یا پیری نتواند از جا برخیزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقعر
تصویر مقعر
فرو رفته، گود، دارای عمق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
بریده شده، چیزی که زواید آن را بریده و آراسته و پیراسته کرده باشند
کوتاه، مقابل موصل
در ادبیات در فن بدیع مصراع یا بیتی که حروف آن قابل اتصال نباشد و نتوان آن ها را سرهم نوشت، منفصل الحروف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
محل قطع، جای بریدن، محل جدایی
پایان سخن
در علوم ادبی بیت آخر غزل یا قصیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقعد
تصویر مقعد
جای نشستن، نشستنگاه، نشیمنگاه، در علم زیست شناسی دبر، پیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسعط
تصویر مسعط
بینی چکان بینی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرط
تصویر مقرط
گوشواره وار قرط (زینتی که در بینی آویزند) بسته: (و اسماع جهان را بجواهر محامد و مفاخرش مقرط ومشنف (داراد)،) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 11)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقعر
تصویر مقعر
دارای عمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقعد
تصویر مقعد
نشستنگاه، جمع مقاعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
بریدن، قطع و برش بریده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقسط
تصویر مقسط
عادل و دادگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقعر
تصویر مقعر
((مُ قَ عَّ))
گود، فرو رفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقعد
تصویر مقعد
((مَ عَ))
جای نشستن، دبر و سوراخ کون، جمع مقاعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقعد
تصویر مقعد
((مُ عَ))
بر جای مانده، آن که به سبب مرض (قعاد) نتواند بر پای خیزد، زمینگیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
((مَ طَ))
محل قطع و برش، آخرین بیت غزل یا قصیده، جمع مقاطع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
((مُ قَ طَّ))
بریده شده، چیزی که آن را با بریدن زواید و پیراستن بیآرایند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقسط
تصویر مقسط
((مُ س))
دادگر، عادل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقسط
تصویر مقسط
عادل، دادگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقرط
تصویر مقرط
گوشواره دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقطع
تصویر مقطع
کسی که پادشاه یا خلیفه اقطاع به او می داده تا از درآمد آن زندگانی کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقع
تصویر مقع
آب مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقط
تصویر مقط
خامه زن کلک بر
فرهنگ لغت هوشیار