جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مقرط

مقرط

مقرط
گوشواره وار قرط (زینتی که در بینی آویزند) بسته: (و اسماع جهان را بجواهر محامد و مفاخرش مقرط ومشنف (داراد)،) (مرزبان نامه. تهران. 1317 ص 11)
مقرط
فرهنگ لغت هوشیار

مقرط

مقرط
به گوشواره زینت داده شده. (غیاث) (آنندراج). آراسته شده با گوشواره. (ناظم الاطباء) : وگوش ایام عاطل را به جواهر مدح زاهر، که مخلد ماند، مقرط می گرداند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 165). ایزدتعالی افواه جهانیان را... به اطایب ذکر مناقب و مآثر خداوند خواجه... مطیب و مشرف داراد و اسماع جهان را به جواهر محامد و مفاخرش مقرط و مشنف. (مرزبان نامه چ قزوینی چ 3 ص 11)
لغت نامه دهخدا

مقرب

مقرب
آنکه نزدیک به کسی شده و در نزد او قرب و منزلت پیدا کرده، نزدیک شده
مقرب
فرهنگ فارسی عمید