جدول جو
جدول جو

معنی مقرعی - جستجوی لغت در جدول جو

مقرعی(مِ رَ)
مقرعه زن. (مهذب الاسماء). طبل زن:
ز بهر مقرعیان تاج شاه چین بستان
ز بهر کاسه زنان تخت میر روم بیار.
مسعودسعد.
و رجوع به ترکیب مقرعه زن، ذیل مقرعه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقرری
تصویر مقرری
وظیفۀ قراردادی و همیشگی، وظیفه، مستمری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقرعه
تصویر مقرعه
تازیانه، تسمۀ چرمی با دستۀ چوبی که هنگام اسب تاختن به دست می گیرند یا با آن کسی را کتک می زنند، شلاق
فرهنگ فارسی عمید
(مِ نَ عی ی)
منسوب به مقنعه و این نسبت، ساختن مقنعه و خرید و فروش آن را می رساند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رَعْ عی)
ستور چرنده. (آنندراج). چرندۀ گیاه. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترعی شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ ئی ی)
منسوب به مقراءشهری به یمن. (منتهی الارب). و رجوع به مقراء شود
لغت نامه دهخدا
تازیانه، کوبه: در خنیا به همگی ابزار هایی که کوبیده می شوند چون کوس و تبیره و دهل گفته می شود. تازیانه، کوبه، جمع مقارع، لفظی است عام برای کلیه آلات موسیقی ضربی رزمی مانند کوس دمامه دهل و نقاره (حسینعلی ملاح مجله موسیقی (جدید) شماره 99 ص 61) : (مقرعه زن گشت رعد مقرعه او درخش غاشیه کش گشت باد غاشیه اودیم) (منوچهری. د. چا.: 2: ص 59)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به مقفع، منسوب به ابن المقفع، نوعی قلم تحریری (شاید منسوب باشد به داذبه معروف به ابن المقفع) : (و بزمین عراق دوانزده قلم است هر یکی را قد و اندام و تراشی دیگر و هر یکی را ببزرگی از خطاطان باز خوانند یکی مقلی به ابن مقله باز خوانند... سدیگرمقفعی که به ابن مقفع باز خوانند) (نوروزنامه. 49)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرقعی
تصویر مرقعی
مرقع پوش صوفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
مواجب، درقدیم بمعنی حقوق و مواجب و وظیفه بکار میرفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
((مُ قَ رَّ))
ماهیانه، حقوق، مستمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقرعه
تصویر مقرعه
((مِ رَ عِ))
تازیانه، کوبه، لفظی است عام برای کلیه آلات موسیقی ضربی رزمی مانند، کوس، دمامه، دهل و نقاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقطعی
تصویر مقطعی
دوره ای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
رزقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
Allowance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
allocation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
手当
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
קצבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
وظیفہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
posho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
ค่าเบี้ยเลี้ยง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
수당
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
津贴
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
भत्ता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
tunjangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
ভাতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
indennità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
toelage
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
надбавка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
пособие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
dodatek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
Zulage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
mesada
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقرری
تصویر مقرری
asignación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی