- مقذعات
- زشتی ها پلیدی ها
معنی مقذعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شعرهای کوتاه سبک وزن، قطعه ها
جمع مقطعه، ویچست ها
آیین نامه، آیین نامه ها
سروران
گفتارها
سرنوشت ها، نصیب ها، قسمت ها
کسانی که دارای مشاغل بالای دولتی هستند، در علوم ادبی عنوان عمومی کتاب هایی شامل حکایات و مقامه ها مثلاً مقامات حمیدی، جمع مقام، در تصوف مقام، کارهای سترگ و ستوده
رنج کشیدن، سختی کشیدن، به رنج و تعب افتادن
رعایت یکدیگر کردن، نگه داشتن و حفظ کردن چیزی، جریان امری را در نظر گرفتن
جمع مائعه، آبگونگان جمع مایعه (مایع)
جمع مبدعه، نو پدیدان آفریدگان، جمع مبدعه، نو یابان جمع مبدعه (مبدع) چیزهای تازه پدید آمده آفریده ها: و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم، جمع مبدعه
جمع متبعه، جمع متبعه
جمع مرصعه، گوهرنشان ها جمع مرصعه: ... و مرصعات الفاظ و معانی او را چون طوق وگوشوار از گوش و گردن انقیاد در آویزند
نگهداشت، رعایت، محافظت
جمع مربعه، چارینه ها چارتایی ها جمع مربعه (مربع)
جمع مرضعه
جمع مرقعه
همکاری، هم چشمی، نبرد کردن با کسی در سعیو غلبه جستن بر کسی در آن
جمع مسبعه (مسبع)
جمع مقیده، نیوندکان بندیدگان جمع مقیده (مقید) : بسته ها، در قید و بند ها، سازهایی که انگشتان دست چپ برای ایجاد اصوات مختلف بروی سیمهای آن گذارده شود مقابل مطلقات
جمع مقویه، نیروبخشان، تواندهان
جمع مقوله، گفتار ها جمع مقوله (مقول) :، گفتار ها، (قاطیغوریاس) حکما جواهر و اعراض دهگانه را} مقولات عشر {گویند. آنچه مشهور میان فلاسفه است مقولات برده قسم اند بحکم حصر عقلی و این تقسیم و حصر عقلی را ارسطو پایه گذاری کرده است. وی موجودات عالم را محدود و مشخص در ده مقوله کرده است که نه مقوله عرض و یک مقوله جوهر باشد، مقولات نه گانه عرضی عبارتند از: کم کیف وضع اضافه این متی ملک یا جده له فعل و انفعال (ان یفعل و ان ینفعل) یا فن مقولات. یا قاطیغوریاس نزد قدما یکی از بخشهای علوم منطقیه بود. مقوله ها، گفتار و گفته ها
مناصب، مشاغل عالی و خطیر مانند وزارت و
جمع مقاله، گفت ها سخن ها گپ ها نوشته ها جمع مقاله
دور شدن از کسی، دوری
رنج کشیدن
قانون، آئین نامه، بخشنامه
جمع مقدمه، پیش بینی ها، زمینه سازی ها، زمینه ها، پیشگفت ها، جمع مقدمه، اموری که برای شروع در امری لازم است: (... و آن مبادی علم باشد و آنرا مقدمات موضوعه خوانند) (اساس الاقتباس. 395) یا مقدمات قیاس. صغری و کبری و مقدم و تالی یا مقدمات فعل. عبارتند از: تصور (علم تصوری و تصدیقی)، میل، شوق موکد، اراده جازم (اسفار. ج 3 ص 74 فرع. سج) یا مقدمات منطقی (منطقیه)، مراد همان قضایا است که مقدمات قیاس اند، جمع مقدمه
جمع مقدسه، اشوکان، ورجاوندان، پارسایان
سرنوشتها، تقدیرات، قسمتها
جمع ملعمه، دو زبان ها سروده ای که در هر خانش بندی پارسی و بندی تازی باشد برای نمونه این سروده از حافظ با آغازه ی: اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی فدای خاک در دوست باد جان گرامی، جمع ملمعه
جمع موذیه، از ریشه پارسی موتکان، گزند رسانان، خرفستران، جانوران زیانکار و گزند رسان
جمع مودعه (مودع)