جدول جو
جدول جو

معنی مقدسی - جستجوی لغت در جدول جو

مقدسی
از مردم بیت المقدس
تصویری از مقدسی
تصویر مقدسی
فرهنگ فارسی عمید
مقدسی
(مُ قَدْ دَ)
پاکی و پارسایی. (ناظم الاطباء). مقدس بودن. حالت و چگونگی مقدس. و رجوع به مقدس شود
لغت نامه دهخدا
مقدسی
(مَ دِ سی ی / مُ قَدْ دَ سی ی)
منسوب به بیت المقدس. ج، مقادسه. (ناظم الاطباء). منسوب به بیت المقدس (ب تل م د / ب تل م ق د د) . (اقرب الموارد). منسوب است به بیت المقدس که از شهرهای مشهور است. (ازانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
مقدسی
(مَ دِ / مُ قَدْ دَ)
محمد بن احمد بن ابی بکر البناء ملقب به شمس الدین و مکنی به ابوعبدالله (336- 375 یا 380 هجری قمری) جغرافیادان و سیاح معروف. در بیت المقدس متولد شد، به تجارت پرداخت وبه اکثر بلاد اسلام سفر کرد و کتاب معروف خود احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم را در جغرافیا تألیف نمود. و رجوع به اعلام زرکلی و ریحانهالادب ج 5 ص 372 و معجم المطبوعات ج 2 ص 1773 و بشاری ابوعبدالله المقدسی شود
ابوسلیمان محمد بن معشر البستی یکی از نویسندگان رسائل اخوان الصفا بوده است. و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 83 وتاریخ علوم عقلی تألیف دکترصفا ص 298 و اخوان الصفا شود
لغت نامه دهخدا
مقدسی
منسوب به بیت المقدس از اهل بیت المقدس
تصویری از مقدسی
تصویر مقدسی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدسی
تصویر قدسی
(دخترانه)
مقدس، فرشته، بهشتی، روحانی، ملکوتی، قدس (عربی + ی (فارسی)، منسوب به قدس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مقدسه
تصویر مقدسه
(دخترانه)
مؤنث مقدس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
پاک و پاکیزه، منزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدسی
تصویر قدسی
بهشتی، پاک و مقدس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
تقدیس کننده
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ)
از مشاهیر شعرای ایران و از مردم طوس است. گویند خودپسند و مردم گریز بود. مزاجش با هیچ کس سازگاری نداشت با بیکسی و تنهایی عمر خود را بسر آورد. از او است:
بپای ناقه خروشان دل شکستۀ کیست
که این صدا بصدای جرس نمی ماند.
(از قاموس الاعلام) ، موحد و یکتاپرست. (از انجمن آرای ناصری). ج، اقراریان. رجوع به اقراریان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ قَدْ دَ می ی)
نسبت است به مقدم که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مُ قَدْ دَ)
اولی و پیشینی. (ناظم الاطباء). مقدم. برتر. بزرگ قوم. رئیس گروه: آن قوم زندانیان که نامزد یمن بودند مقدمی ایشان ’وهرزبن به آفریدبن ساسان بن بهمن’ و پول (پل) نهروان که وکلاء سرای عزیز را اجلهم اﷲ است به عراق این ’وهرزبن به آفرید’ کرده است... (فارسنامۀ ابن البلخی چ کمبریج صص 95- 96) ، هر چیز که از پیش کرده شده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ دِ)
منسوب به مقدشو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مقدشو شود
لغت نامه دهخدا
(مُ قَدْ دَ سَ)
مقدس. (ناظم الاطباء). مقدسه. پاک. پاکیزه. منزه: سلام و خدمت من خادم فرماید رسانیدن به سجادۀ مقدسۀ مجلس اسمی اقضی القضاه... (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 49). و رجوع به مقدس شود.
- اماکن مقدسه. رجوع به اماکن شود
تأنیث مقدس. رجوع به مقدس شود، ارض مقدسه، زمین پاک و پاکیزه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) : ارض مقدسه، زمین مبارک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
پاک کرده، پاک و پاکیزه، منزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدسی
تصویر قدسی
روحانی، فرشته، صالح و نیکوکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدسه
تصویر مقدسه
مقدسه در فارسی مونث مقدس بنگرید به مقدس مونث مقدس: (قواعد مقدسه اسلام)، جمع مقدسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدسین
تصویر مقدسین
جمع مقدس، اشوکان، ورجاوندان، پارسایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
((مَ دِ))
جای پاک و پاکیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
((مُ قَ دَّ))
پاک و پاکیزه، شایسته پرستش و احترام، دارای کیفیت آسمانی، بسیار با ارزش و گرامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
اشو، سپند، ورجاوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
Saintly, Sacred, Hallowed, Reverent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
sacré, révérencieux, saint
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
sagrado, reverente, santo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
पवित्र , श्रद्धांजलि देने वाला , संत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
sacro, riverente, santo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
święty, pełen czci
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
heilig, eerbiedig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
святий , шанобливий , священний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
святой , почтительный , священный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
geheiligt, ehrfürchtig, heilig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
sagrado, reverente, santo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقدس
تصویر مقدس
পবিত্র , শ্রদ্ধাশীল , পবিত্র , সাধু
دیکشنری فارسی به بنگالی