جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مقدسه

مقدسه

مقدسه
مقدسه در فارسی مونث مقدس بنگرید به مقدس مونث مقدس: (قواعد مقدسه اسلام)، جمع مقدسات
مقدسه
فرهنگ لغت هوشیار

مقدسه

مقدسه
مقدس. (ناظم الاطباء). مقدسه. پاک. پاکیزه. منزه: سلام و خدمت من خادم فرماید رسانیدن به سجادۀ مقدسۀ مجلس اسمی اقضی القضاه... (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 49). و رجوع به مقدس شود.
- اماکن مقدسه. رجوع به اماکن شود
تأنیث مقدس. رجوع به مقدس شود، ارض مقدسه، زمین پاک و پاکیزه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) : ارض مقدسه، زمین مبارک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مقدمه

مقدمه
پیشاپیش، جلوتر، از پیش، اول از هر چیزی و جز پیشین و نخستین از هر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار

مقدره

مقدره
مقدره در فارسی مونث مقدر بنگرید به مقدر مقدرت در فارسی توانش مونث مقدر، جمع مقدرات
فرهنگ لغت هوشیار

مقدمه

مقدمه
اول چیزی، قسمت جلوی لشکر، حادثه، واقعه، آغاز، شروع کار
مقدمه
فرهنگ فارسی معین