جدول جو
جدول جو

معنی مقترض - جستجوی لغت در جدول جو

مقترض(مُ تَ رِ)
وام گیرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). وام گیرنده و وام دار. (ناظم الاطباء). و رجوع به اقتراض شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفترض
تصویر مفترض
فرض کرده شده، واجب و لازم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معترض
تصویر معترض
کسی که به دیگری ایراد بگیرد و اعتراض کند، اعتراض کننده، در علم حقوق واخواه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقترن
تصویر مقترن
پیوسته، همراه، در علم نجوم ویژگی ستاره ای که در حالت مقارنه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معترض
تصویر معترض
اعتراض کننده، خرده گیر
فرهنگ لغت هوشیار
انگاشته، بایا بایسته فرض کرده شده واجب گردیده فریضه کرده شده، واجب لازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقترن
تصویر مقترن
یار و رفیق
فرهنگ لغت هوشیار
بی اندیشه گوی، پیش کشنده در میان گذارنده، به زور خواهنده آنکه بدون لیاقت و لزوم و با برام پرسش کند، آنکه بی اندیشه شعر گوید و خواند، آنکه از خود چیزی نو آورد، کسی که مطلبی را پیشنهاد کند تا مورد بحث دانشمندان قرار گیرد، جمع مقترحین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقترب
تصویر مقترب
نزدیک شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معترض
تصویر معترض
((مُ تَ رِ))
اعتراض کننده، واخواه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقترن
تصویر مقترن
((مُ تَ رِ))
یار شونده، قرین شونده، دوست، رفیق، نزدیک، در نجوم ستاره ای که به ستاره دیگر نزدیک شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقترح
تصویر مقترح
((مُ تَ رِ))
آن که بدون لیاقت و لزوم و به ابرام پرسش کند، آن که بی اندیشه شعر گوید و خواند، آن که از خود چیزی نو آورد، آن که مطلبی را پیشنهاد کند تا مورد بحث دانشمندان قرار گیرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفترض
تصویر مفترض
((مُ تَ رَ))
فرض کرده شده، واجب گردیده، فریضه کرده شده، واجب، لازم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معترض
تصویر معترض
المعترض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معترض
تصویر معترض
Protestor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معترض
تصویر معترض
manifestant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معترض
تصویر معترض
manifestante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معترض
تصویر معترض
protestocu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معترض
تصویر معترض
مظاہرہ کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معترض
تصویر معترض
ผู้ประท้วง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معترض
تصویر معترض
mwandamanaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معترض
تصویر معترض
מפגין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معترض
تصویر معترض
抗議者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معترض
تصویر معترض
抗议者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معترض
تصویر معترض
시위자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معترض
تصویر معترض
প্রতিবাদকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معترض
تصویر معترض
pemrotes
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معترض
تصویر معترض
Demonstrant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معترض
تصویر معترض
प्रदर्शनकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معترض
تصویر معترض
manifestante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معترض
تصویر معترض
manifestante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از معترض
تصویر معترض
demonstrant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معترض
تصویر معترض
протестувальник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معترض
تصویر معترض
protestujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معترض
تصویر معترض
протестующий
دیکشنری فارسی به روسی