جدول جو
جدول جو
Ads

معنی مفترض

تصویری از مفترض
تصویر مفترض
مفترض
((مُ تَ رَ))
فرض کرده شده، واجب گردیده، فریضه کرده شده، واجب، لازم
فرهنگ فارسی معین