- مقالید
- مقلادها، کلیدها، جمع واژۀ مقلاد
معنی مقالید - جستجوی لغت در جدول جو
- مقالید
- زمان و مکان اقامت
- مقالید ((مَ))
- جمع مقلد، کلیدها، گنجینه ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مولودها، زاییده شده ها، فرزندها، کنایه از نتیجه ها، تولدها، جمع واژۀ مولود
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
جمع مقید، بستنگاهان بند شدگان
زادگان، فرزندان، جمع مولود
مقالدمقلدها، کلیدها، جمع واژۀ مقلد
گفتارها
چیره دارنده
جمع اقلیم، کشور
جمع تقلیب، زمان گشت ها
اعضا و جسم انسان، کالبد انسان
اقلیم ها، مملکت ها، کشورها، جمع واژۀ اقلیم
مملوک ها، بنده ها، برده ها، غلام ها، جمع واژۀ مملوک
مفلس ها، ندارها، بی چیز ها، تهیدست ها، جمع واژۀ مفلس
میعادها، جای وعده کردن ها، زمان وعده کردن ها، وعده گاه ها، میعادگاه ها، جمع واژۀ میعاد
مقدارها، اندازه ها، پاره هایی از چیز، پیمانه ها، جمع واژۀ مقدار
دست کشیده لمس کرده مس کرده، بهم فشار داده، مشت و مال داده، چیزی روی جسمی کشیده، گوشمالی داده، تصادف کرده (دو اتومبیل با هم)، از بین رفته کان لم یکن محسوب شده، مستعمل: تو چشم مرا نیز بمالیده ازاری روشن کن ازیرا که من ایزار ندارم. (سنائی مصف. 713) -9 بالازده باز مالیده، انگشتو
لمس کردن و دست یا افزار بر چیزی کشیدن، چیزی را در دست مکرر فشار دادن، ساییدن
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
یا متقالی خانه باف. نوعی متقال که در خانه ها بافته میشد و آن از متقال بازاری مرغوبتر بود: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. (نظامی. گنجینه گنجوی)
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
به گونه رمن آسترها پوشیده ها نهانیده ها
دانه درشت گونه ای انگور مثقالی عراق: متخال بیرم
جمع مخلاف، روستا ده ها خره ها جمع مخلاف
جمع مخلب، چنگال ها جمع مخلب
جمع مغرود، چتر دیوها
جمع مفلس، تهیدستان مستمندان
جمع مفلوج، لسان غژان لیتکان
جمع مقدم، پیشبودگان
جمع مقدار، اندازه ها و پیمانه ها
جمع مقاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مقیاس، اندازه ها جمع مقیاس اندازه ها مقیاسها
جمع مقاله، گفت ها سخن ها گپ ها نوشته ها جمع مقاله