جدول جو
جدول جو

معنی مقالید - جستجوی لغت در جدول جو

مقالید
مقلادها، کلیدها، جمع واژۀ مقلاد
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
فرهنگ فارسی عمید
مقالید
زمان و مکان اقامت
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
فرهنگ لغت هوشیار
مقالید
((مَ))
جمع مقلد، کلیدها، گنجینه ها
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موالید
تصویر موالید
مولودها، زاییده شده ها، فرزندها، کنایه از نتیجه ها، تولدها، جمع واژۀ مولود
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقائید
تصویر مقائید
جمع مقید، بستنگاهان بند شدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالید
تصویر موالید
زادگان، فرزندان، جمع مولود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالید
تصویر موالید
((مَ))
جمع مولود، فرزندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقالد
تصویر مقالد
مقالدمقلدها، کلیدها، جمع واژۀ مقلد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
گفتارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذوالید
تصویر ذوالید
چیره دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
جمع اقلیم، کشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقالیب
تصویر تقالیب
جمع تقلیب، زمان گشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجالید
تصویر تجالید
اعضا و جسم انسان، کالبد انسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقالیم
تصویر اقالیم
اقلیم ها، مملکت ها، کشورها، جمع واژۀ اقلیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممالیک
تصویر ممالیک
مملوک ها، بنده ها، برده ها، غلام ها، جمع واژۀ مملوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفالیس
تصویر مفالیس
مفلس ها، ندارها، بی چیز ها، تهیدست ها، جمع واژۀ مفلس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواعید
تصویر مواعید
میعادها، جای وعده کردن ها، زمان وعده کردن ها، وعده گاه ها، میعادگاه ها، جمع واژۀ میعاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقادیر
تصویر مقادیر
مقدارها، اندازه ها، پاره هایی از چیز، پیمانه ها، جمع واژۀ مقدار
فرهنگ فارسی عمید
دست کشیده لمس کرده مس کرده، بهم فشار داده، مشت و مال داده، چیزی روی جسمی کشیده، گوشمالی داده، تصادف کرده (دو اتومبیل با هم)، از بین رفته کان لم یکن محسوب شده، مستعمل: تو چشم مرا نیز بمالیده ازاری روشن کن ازیرا که من ایزار ندارم. (سنائی مصف. 713) -9 بالازده باز مالیده، انگشتو
فرهنگ لغت هوشیار
لمس کردن و دست یا افزار بر چیزی کشیدن، چیزی را در دست مکرر فشار دادن، ساییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالین
تصویر متالین
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
فرهنگ لغت هوشیار
یا متقالی خانه باف. نوعی متقال که در خانه ها بافته میشد و آن از متقال بازاری مرغوبتر بود: ز کتان و متقالی خانه باف زده کوهه بر کوهه چون کوه قاف. (نظامی. گنجینه گنجوی)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثافید
تصویر مثافید
به گونه رمن آسترها پوشیده ها نهانیده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثقالی
تصویر مثقالی
دانه درشت گونه ای انگور مثقالی عراق: متخال بیرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالیف
تصویر مخالیف
جمع مخلاف، روستا ده ها خره ها جمع مخلاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالیب
تصویر مخالیب
جمع مخلب، چنگال ها جمع مخلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغارید
تصویر مغارید
جمع مغرود، چتر دیوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفالیس
تصویر مفالیس
جمع مفلس، تهیدستان مستمندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفالیج
تصویر مفالیج
جمع مفلوج، لسان غژان لیتکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقادیم
تصویر مقادیم
جمع مقدم، پیشبودگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقادیر
تصویر مقادیر
جمع مقدار، اندازه ها و پیمانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاتلین
تصویر مقاتلین
جمع مقاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاییس
تصویر مقاییس
جمع مقیاس، اندازه ها جمع مقیاس اندازه ها مقیاسها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالات
تصویر مقالات
جمع مقاله، گفت ها سخن ها گپ ها نوشته ها جمع مقاله
فرهنگ لغت هوشیار