جدول جو
جدول جو

معنی مقاش - جستجوی لغت در جدول جو

مقاش
منقاش، موچین، آلت نقاشی
تصویری از مقاش
تصویر مقاش
فرهنگ فارسی عمید
مقاش
بر گرفته از منقاش خار چین خار چینه مو چین گاز آلتی که بوسیله آن موی را از اعضای بدن کنند موچین موچینه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقاش
تصویر نقاش
نگارگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقام
تصویر مقام
پایگاه، جای گاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از معاش
تصویر معاش
روزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رقاش
تصویر رقاش
مار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاش
تصویر مشاش
ویژگی استخوان بدون مغز، استخوان نرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قماش
تصویر قماش
پارچۀ نخی، کنایه از نوع، جنس، رخت، متاع و اسباب خانه، خرده ریزه هایی که از روی زمین جمع می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاش
تصویر معاش
زندگی، زندگانی، آنچه به وسیلۀ آن زندگی می کنند، از خوردنی و نوشیدنی، وسیلۀ زندگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقاش
تصویر نقاش
کسی که صورت کسی یا چیزی را بر روی کاغذ یا چیز دیگر نقش کند، صورتگر، چهره پرداز، کارگری که در و دیوار ابنیه را رنگ آمیزی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقام
تصویر مقام
منزلت، رتبه، پایه، جایگاه
جای اقامت
در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده
در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قماش
تصویر قماش
رخت و متاع خانه، پارچه نخی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاش
تصویر محاش
کالا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاش
تصویر مشاش
زمین نرم، نفس، دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاش
تصویر معاش
زندگانی، زیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقام
تصویر مقام
اقامت و آرام گرفتن بجائی، منزلت، رتبه، جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقال
تصویر مقال
گفتن، قول، گفتگو، سخنگویی، گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
گاز مو چینه مویکش آلتی که بوسیله آن موی را از اعضای بدن کنند موچین موچینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاش
تصویر نقاش
نگارگر، صانع نقش، صورتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قماش
تصویر قماش
((قُ))
خرده ریز از هر چیزی، رخت، کالا، اسباب خانه، در فارسی، پارچه، پارچه نخی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاش
تصویر مشاش
((مُ))
زمین نرم، نفس، سرشت و طبیعت، نژاد، مرد چست و سبک و خوش طبع زیرک، جمع مشاشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معاش
تصویر معاش
((مَ))
اسباب و وسایل زندگی، جای زندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقام
تصویر مقام
((مُ))
اقامت شده، محل اقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقام
تصویر مقام
((مَ))
جای ایستادن، مکان، مرتبه، درجه، پایگاه، منزلت، پرده موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقال
تصویر مقال
((مَ))
گفتار، گفتگو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منقاش
تصویر منقاش
((مِ))
موچینه، مقاش، ابزاری که با آن مو را از بدن می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقاش
تصویر نقاش
((نَ قّ))
صورتگر، چهره پرداز، کسی که در و دیوار و جز آن را رنگ می کند، رنگ کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقام
تصویر مقام
اقامت
مقام کردن: اقامت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراش
تصویر مراش
قی، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقال
تصویر مقال
گفتگو، گفتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منقاش
تصویر منقاش
موچین، آلت نقاشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاش
تصویر معاش
Sustenance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقاش
تصویر نقاش
Painter
دیکشنری فارسی به انگلیسی