معنی مقاش - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مقاش
مقاش
- مقاش
- بر گرفته از منقاش خار چین خار چینه مو چین گاز آلتی که بوسیله آن موی را از اعضای بدن کنند موچین موچینه
فرهنگ لغت هوشیار
مقاش
- مقاش
- مأخوذ از منقاش تازی وبه معنی آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به منقاش شود
لغت نامه دهخدا
قماش
- قماش
- پارچۀ نخی، کنایه از نوع، جنس، رخت، متاع و اسباب خانه، خرده ریزه هایی که از روی زمین جمع می کنند
فرهنگ فارسی عمید