جدول جو
جدول جو

معنی مفضوض - جستجوی لغت در جدول جو

مفضوض(مَ)
اشک فراوان ریخته. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفروض
تصویر مفروض
فرض شده، واجب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
آنکه دیگری بر او فضیلت دارد، کم فضل
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
فضیلت داده شده. (غیاث) (آنندراج). مغلوب در فضل. که دیگری بر او فضل دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از ذیل اقرب الموارد). مقابل فاضل:
توئی مملوک و هم مالک توئی مفضول و هم فاضل
توئی معمول و هم عامل توئی بهرام و هم کیوان.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 362).
در حکمت نیکو نبود فاضل را فرمودن تا مفضول را بغایت و نهایت تعظیم سجده کند. (تفسیر ابوالفتوح). عالم و جاهل و فاضل و مفضول در مرتبت متساوی گشته. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367). همچنین اجماع کردند بر آنک میان انبیا تفاضل است... ولکن تعیین فاضل از مفضول مشروع نیست... (مصباح الهدایه چ همایی ص 42).
ترک افضل بهرمفضول از فضول نفس دان
در طریق حق مکن جز نور عصمت پیشوا.
ابن یمین.
فاضل ازمفضول جدا نشدی. (تاریخ قم ص 11).
چو از فضایل مردان راه محرومی
چه سود بحث که آن فاضل است واین مفضول.
جامی (دیوان چ هاشم رضی ص 505).
، مغلوب، مفتوح. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نعت است از هض، به معنی چیز شکسته و کوفته. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
گزیده شده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، معضوض من کلب کلب، سگ هار گزیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به زبان گرفته. (آنندراج). با دندان گرفته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نعت مفعولی از مصدر رض ّ. رجوع به رض شود. کوفته. (منتهی الارب). ریزه کرده شده. (آنندراج) ، نیمکوب شده و شکسته شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شکسته. (ناظم الاطباء) : بسر مفضوخ، غورۀ خرمای شکسته. (منتهی الارب) ، چشم کور کرده، آب یک دفعه ریخته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
فضیلت داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
واجب و فریضه کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفضول
تصویر مفضول
((مَ))
کسی یا چیزی که دیگری بر او فضیلت دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
((مَ))
واجب کرده شده، فرض شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
يفترض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
Supposed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
supposé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
suposto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
仮定の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مفروض، فرض
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
অনুমানিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
مفروض
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
สมมุติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
iliyodhaniwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
משוער
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
假定的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
angenommen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
가정된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
varsayılan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
seharusnya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
supposto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
supuesto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
verondersteld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
припущений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
предполагаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
przypuszczalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مفروض
تصویر مفروض
अनुमानित
دیکشنری فارسی به هندی