سخن شگفت آورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه سخن شگفت می آورد. (ناظم الاطباء) ، آنکه سخت می کوشد در دویدن چندان که مردم را به شگفت آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به افتلاق شود
سخن شگفت آورنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه سخن شگفت می آورد. (ناظم الاطباء) ، آنکه سخت می کوشد در دویدن چندان که مردم را به شگفت آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به افتلاق شود
به بدیهه گویندۀ کلام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که به بدیهه و مرتجلاً سخن می گوید. (ناظم الاطباء) ، ناگاه میرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به افتلات شود
به بدیهه گویندۀ کلام. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که به بدیهه و مرتجلاً سخن می گوید. (ناظم الاطباء) ، ناگاه میرنده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به افتلات شود
شکافته. دریده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) ، گرفتار فتق. (ناظم الاطباء). آنکه به بیماری فتق مبتلا باشد. (از اقرب الموارد). غر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
شکافته. دریده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد) ، گرفتار فتق. (ناظم الاطباء). آنکه به بیماری فتق مبتلا باشد. (از اقرب الموارد). غُر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
تمام خلق شده. (مهذب الاسماء). تمام خلقت از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک ساخته شده و تمام خلقت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، کریم الاخلاق. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، دروغ و ناراستی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
تمام خلق شده. (مهذب الاسماء). تمام خلقت از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک ساخته شده و تمام خلقت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، کریم الاخلاق. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) ، دروغ و ناراستی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
در فرهنگ ترکی به معنی شکرانه و از اهل زبان بتحقیق پیوسته که به معنی مژدگانی است و مرکب از مشت مغیر مژده و لق به ضم به معنی بها. (آنندراج). ترکی شدۀ مژدگانی و اصل آن ظاهراً مژده لیک یا مژده لیق بود و به کثرت استعمال مشتلق کرده اند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مژدگانی. چیزی که در هنگام رسانیدن خبر خوش یا یافتن چیزی گم کردۀ کسی به صاحب خبر و یابندۀآن می دهند. (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده) : آمد آن آرام جانها بیقراران مشتلق مژدۀ پابوس دارم خاکساران مشتلق. ملا سالک یزدی (از آنندراج). به اردو فرستادند که مشتلق فتح و فیروزی به نواب بلقیس مکانی.. و سایر مخدرات استار سلطنت رساند. (عالم آرا چ امیرکبیر ج 1 ص 340)
در فرهنگ ترکی به معنی شکرانه و از اهل زبان بتحقیق پیوسته که به معنی مژدگانی است و مرکب از مشت مغیر مژده و لق به ضم به معنی بها. (آنندراج). ترکی شدۀ مژدگانی و اصل آن ظاهراً مژده لیک یا مژده لیق بود و به کثرت استعمال مشتلق کرده اند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مژدگانی. چیزی که در هنگام رسانیدن خبر خوش یا یافتن چیزی گم کردۀ کسی به صاحب خبر و یابندۀآن می دهند. (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده) : آمد آن آرام جانها بیقراران مشتلق مژدۀ پابوس دارم خاکساران مشتلق. ملا سالک یزدی (از آنندراج). به اردو فرستادند که مشتلق فتح و فیروزی به نواب بلقیس مکانی.. و سایر مخدرات استار سلطنت رساند. (عالم آرا چ امیرکبیر ج 1 ص 340)
دروغ بربافنده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مناسب و موافق ساخته شده، شایسته و سزاوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، تمام خلقت و نیک ساخته شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به اختلاق شود
دروغ بربافنده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مناسب و موافق ساخته شده، شایسته و سزاوار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، تمام خلقت و نیک ساخته شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و رجوع به اختلاق شود
برگه شفتالو نوسرای ابداع کننده مبدع، شاعری که شعرهای نغز و طرفه سراید: (بسا مهتران که نعمت پادشاهان خوردند و بخششهای گران کردند و برین شعراء مفلق سپردند) (چهارمقاله. 45)، کبوتر بعد از جوجگی تا وقتی که شانزده ماهه شود (و از آن پس کهنه نامیده میشود)
برگه شفتالو نوسرای ابداع کننده مبدع، شاعری که شعرهای نغز و طرفه سراید: (بسا مهتران که نعمت پادشاهان خوردند و بخششهای گران کردند و برین شعراء مفلق سپردند) (چهارمقاله. 45)، کبوتر بعد از جوجگی تا وقتی که شانزده ماهه شود (و از آن پس کهنه نامیده میشود)
ترکی از پارسی مژدگانی میلاوه وجهی یا مالی که بعوان انعام باورنده خبری خوش دهند مژدگانی: نواب جهانبانی خواجه آقشاه ابهری که مشرف خزانه نواب عالی بود باردو فرستادند که مشتلق فتح و فیروزی بنواب بلقیس مکانی... و سایر مخدرات استار سلطنت رساند، باجی که در موارد مخصوص مانند رساندن مژده ای از مردم میستاندند
ترکی از پارسی مژدگانی میلاوه وجهی یا مالی که بعوان انعام باورنده خبری خوش دهند مژدگانی: نواب جهانبانی خواجه آقشاه ابهری که مشرف خزانه نواب عالی بود باردو فرستادند که مشتلق فتح و فیروزی بنواب بلقیس مکانی... و سایر مخدرات استار سلطنت رساند، باجی که در موارد مخصوص مانند رساندن مژده ای از مردم میستاندند