جدول جو
جدول جو

معنی مفالیس - جستجوی لغت در جدول جو

مفالیس
مفلس ها، ندارها، بی چیز ها، تهیدست ها، جمع واژۀ مفلس
تصویری از مفالیس
تصویر مفالیس
فرهنگ فارسی عمید
مفالیس
(مَ)
جمع واژۀ مفلس. (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به مفلس شود
لغت نامه دهخدا
مفالیس
جمع مفلس، تهیدستان مستمندان
تصویری از مفالیس
تصویر مفالیس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقالید
تصویر مقالید
مقلادها، کلیدها، جمع واژۀ مقلاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفاهیم
تصویر مفاهیم
مفهوم ها، چیزهایی که به فهم و ادراک درآید، فهمیده شده ها، دانسته شده ها، جمع واژۀ مفهوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
ابلیس ها، عزازیل ها، شیاطین، جمع واژۀ ابلیس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفاتیح
تصویر مفاتیح
مفتاح ها، کلیدها، جمع واژۀ مفتاح
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ ابلیس
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ املیس. دشتهای خشک بی گیاه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). صحاری عقیم. (از آنندراج). رجوع به املیس شود
لغت نامه دهخدا
(تَ فَلْ لا)
دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را بمعنی پیچیدگی و التواء مفاصل آورده است. رجوع به دزی ج 1 ص 149 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام یکی از عشایر طایفۀ نصار که در جزیره الخضر و گسبه، بر کنار خلیج بوشهر زندگانی می کنند. و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 91 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مفلوج، به معنی فالج زده. (آنندراج). جمع واژۀ مفلوج. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مفلوج شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ برساخته از کلمه مفلوک یا مفلاک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفلوک و مفلاک شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ محلس. (ناظم الاطباء). رجوع به محلس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
جمع ابلیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاعیل
تصویر مفاعیل
جمع مفعول: مفعولها، یکی از اوزان عروضی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفالیج
تصویر مفالیج
جمع مفلوج، لسان غژان لیتکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
زمان و مکان اقامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاییس
تصویر مقاییس
جمع مقیاس، اندازه ها جمع مقیاس اندازه ها مقیاسها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاتیح
تصویر مفاتیح
کلیدها، جمع مفاتح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاهیم
تصویر مفاهیم
جمع مفهوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالیب
تصویر مخالیب
جمع مخلب، چنگال ها جمع مخلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخالیف
تصویر مخالیف
جمع مخلاف، روستا ده ها خره ها جمع مخلاف
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلایس
تصویر متلایس
نیکو خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالین
تصویر متالین
فرانسوی آسنی توپالی رنگ آسنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفالین
تصویر سفالین
هر چیز که از سفال سازند سفالی: کوزه سفالین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امالیس
تصویر امالیس
جمع املیس، کویرها شوره زارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجالسی
تصویر مجالسی
آینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفالین
تصویر سفالین
((سُ))
هرچیز ساخته شده از سفال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متالیک
تصویر متالیک
((مِ))
دارای جلا و درخششی مانند فلز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقالید
تصویر مقالید
((مَ))
جمع مقلد، کلیدها، گنجینه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفاهیم
تصویر مفاهیم
((مَ))
جمع مفهوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفاتیح
تصویر مفاتیح
((مَ))
جمع مفتاح، کلیدها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابالیس
تصویر ابالیس
اهریمنان
فرهنگ واژه فارسی سره