جای با ترس از دزد و قطاع. (منتهی الارب) (آنندراج). مکان معور، جای با ترس از دزد و قطاع الطریق. (ناظم الاطباء). جای مخوف. (از اقرب الموارد) ، صاحب عیب. لئیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجل معور، مرد بدکردار. (از محیط المحیط)
جای با ترس از دزد و قطاع. (منتهی الارب) (آنندراج). مکان معور، جای با ترس از دزد و قطاع الطریق. (ناظم الاطباء). جای مخوف. (از اقرب الموارد) ، صاحب عیب. لئیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجل معور، مرد بدکردار. (از محیط المحیط)
راهی که دو مکان را به هم وصل کند، راه ارتباطی مثلاً محور تهران ی قم، کنایه از چیزی که امور بر مبنای آن جریان یابد، اساس، مبنا، میله ای به شکل استوانه که جسمی به دور آن می گردد، در علم زمین شناسی خطی فرضی که یک سر آن در قطب شمال و سر دیگرش در قطب جنوب است و زمین حرکت وضعی خود را دور آن انجام می دهد
راهی که دو مکان را به هم وصل کند، راه ارتباطی مثلاً محور تهران ی قم، کنایه از چیزی که امور بر مبنای آن جریان یابد، اساس، مبنا، میله ای به شکل استوانه که جسمی به دور آن می گردد، در علم زمین شناسی خطی فرضی که یک سر آن در قطب شمال و سر دیگرش در قطب جنوب است و زمین حرکت وضعی خود را دور آن انجام می دهد