معنی مرور - فرهنگ فارسی عمید
معنی مرور
- مرور
- رفتن، گذشتن، گذر کردن، مطالعۀ اجمالی کتاب، سپری شدن
تصویر مرور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مرور
مرور
- مرور
- جَمعِ واژۀ مَرّه. (منتهی الارب). رجوع به مره شود
لغت نامه دهخدا
مرمر
- مرمر
- از سنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر، نوعی سنگ دگرگون شده آهکی که به علت زیبایی در مجسمه سازی و نماسازی ساختمانها به کار می رود
فرهنگ نامهای ایرانی