- معما
- چیستان
معنی معما - جستجوی لغت در جدول جو
- معما
- در بدیع ذکر مطلبی یا اسمی به قلب، تصحیف و تبدیل کلمات یا به حساب اعداد و جمل که پس از تفکر و تعمق بسیار کشف شود. مثال به اسم علی،
برای مثال چو نام او گذرد بر صوامع ملکوت / به قدر مرتبه هر یک ز جا بلند شود. «ز جا» را اگر به مرتبه بلند کنند ، یعنی «ز» را که هفت است هفتاد و «ج» را که سه است سی و «الف» را که یک است ده بکنند «ع» و «ل» و «ی» به دست می آید، موقعیتی که معنی آن پوشیده باشد، پوشیده بودن، ابهام(بالا ببرند)
- معما
- پوشیده شده، نابینا کرده شده
- معما ((مُ عَ مّ))
- پوشیده، کلامی که با رمز و اشاره بر مطلبی دلالت کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبادگر، والادگر، مهراز
بسیار عمارت کننده، آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد
کارشناس و استاد در کارهای ساختمانی، سازندۀ عمارت، عمارت کننده
قابله
دستار بند، دستاربند
سران، مهتران، روساء
کور کردن
نعمت، موهبت، نیکی، احسان
کسی که عمر دراز کرده، سالخورده
برافراشته، بلند شده، بلندمرتبه
کسی که عمامه بر سر می گذارد، آخوند، کسی که عوام برای امور خود به او رجوع کنند، بزرگ و مهتر قوم
معما، در بدیع ذکر مطلبی یا اسمی به قلب، تصحیف و تبدیل کلمات یا به حساب اعداد و جمل که پس از تفکر و تعمق بسیار کشف شود
جایی که از آن افکنند، مکان افکندن، آماجگاه، جایی که تیر بر آن انداخته می شود، کنایه از مقصد
معنی، مقصود، مفهوم و مضمون کلام، مطلب، موضوع، باطن
معیّن، معلوم
نامیده شده
خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
نامیده شده
خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
مادر، زن که کودکی یا کودکانی زاده است
(کشتی رانی) تکان خوردن کشتی در موقع طوفان
بر گرفته فارسی گویان از مسمن چرباک رسمالخطی از مسمی، نوعی غذا که با گوشت (گوسفند یا مرغ) وبادنجان و غیره پزند و آن اقسامی داردمانند مسمای بادنجان مسمای بره مسمای ماهی
با وجود اینکه: چون عبد المطلب بمرد وصایت ها بعباس کرد مع ما که او کهتر بود بسال از یازده پسر که او را بودند
آنکه عمر زیاد کرده باشد، دراز زندگانی
تراز یاب
رسم الخط فارسی برای معلی. معلات (معلاه)، بلندی قدر شرف بزرگواری، جمع معالی (این مفرد در فارسی مستعمل نیست)
بنگرید به معنی رسم الخط فارسی برای معنی
معما در فارسی: پوشیده، چیستان چرمک پردک کرتک فرشن پنهان داشته پوشیده، آن است که اسمی یا معنیی را بنوعی از مشکلات حساب یا به چیزی از قلب و تصحیف و غیرآن از انواع تعمیه پوشیده گردانند تاجز به اندیشه تمام و فکر بسیار آن را نتوان کشف کرد چنانکه در نام} مسعود {گفته اند: (چو نامش بپرسیدم از ناز زود بدامن چو برخاست بر بط بسود. {} بتازی بدانستم آن رمزاو که نامش ز بربط بسودن چه بود) (المعجم. مد. چا. 316: 1) توضیح: بسودن مس بر بط عود. مس عود مسعود، جمع معمیات
صاحب عمامه و دستار، بسته
راه روش بسیجیده، آماده ساخته فارسی گویان از عباء وستر پوش
نعمت ها، نیکی، احسان
مادر، قابله