جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با معبا

معبا

معبا
راه روش بسیجیده، آماده ساخته فارسی گویان از عباء وستر پوش
معبا
فرهنگ لغت هوشیار

معبا

معبا
تعبیه شده. نصب شده:
خاک پاشان که بر آن سنگ سیه بوسه زنند
نور در جوهر آن سنگ معبا بینند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

معبا

معبا
اسم مفعول منحوت از عبا مثل مُکَلاّاز کلاه. عباپوشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا