جدول جو
جدول جو

معنی معلوم - جستجوی لغت در جدول جو

معلوم
مقابل مجهول، دانسته، دریافت شده، آشکار
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
فرهنگ فارسی عمید
معلوم
دانسته شده، هویدا، واضح
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
فرهنگ لغت هوشیار
معلوم
((مَ))
آشکار شده، دانسته شده، کنایه از زر و درم و دینار
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
فرهنگ فارسی معین
معلوم
دانسته، آشکار
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
فرهنگ واژه فارسی سره
معلوم
آشکار، آشکارا، پیدا، دانسته، روشن، شناخته، شناخته شده، ظاهر، عیان، فاش، محرز، مرئی، مشخص، مشهود، معین، نمایان، واضح، هویدا
متضاد: مجهول، نامعلوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
معلوم
معروفٌ
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به عربی
معلوم
Known
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
معلوم
connu
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
معلوم
conocido
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
معلوم
conhecido
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
معلوم
bekannt
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به آلمانی
معلوم
znany
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به لهستانی
معلوم
известный
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به روسی
معلوم
відомий
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
معلوم
دانستنی، شناخته شده است، معلوم
دیکشنری اردو به فارسی
معلوم
পরিচিত
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به بنگالی
معلوم
معلوم
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به اردو
معلوم
ที่รู้จัก
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به تایلندی
معلوم
inayojulikana
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
معلوم
知られている
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
معلوم
已知的
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به چینی
معلوم
ידוע
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به عبری
معلوم
bekend
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به هلندی
معلوم
bilinen
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
معلوم
dikenal
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
معلوم
ज्ञात
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به هندی
معلوم
conosciuto
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
معلوم
알려진
تصویری از معلوم
تصویر معلوم
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معصوم
تصویر معصوم
(دخترانه و پسرانه)
بی گناه و پاک
فرهنگ نامهای ایرانی
(مَ مَ)
تأنیث معلوم. ج، معلومات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معلوم و معلومات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
به معنی آگاهی و دریافت باشد. (برهان). مأخوذ از تازی، اطلاع و دانایی و معرفت و دانش و هنر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نسبت است به فرقۀ معلومیه که ضد مجهولیه اند. (از انساب سمعانی). و رجوع به معلومیه شود
لغت نامه دهخدا
معلومه در فارسی مونث معلوم بنگرید به معلوم مونث معلوم، جمع معلومات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معصوم
تصویر معصوم
بیگناه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مظلوم
تصویر مظلوم
ستمدیده
فرهنگ واژه فارسی سره