معنی معلوم معلوم آشکار، آشکارا، پیدا، دانسته، روشن، شناخته، شناخته شده، ظاهر، عیان، فاش، محرز، مرئی، مشخص، مشهود، معین، نمایان، واضح، هویدامتضاد: مجهول، نامعلوم فرهنگ واژه مترادف متضاد