- معلم
- آموزگار
معنی معلم - جستجوی لغت در جدول جو
- معلم
- تعلیم داده شده، آموخته شده
- معلم
- تعلیم دهنده، آموزاننده، آموزگار
- معلم
- نقشدار و مخطط، نگار کرده، نگارین، نشاندار آگاه کننده، تعلیم کننده، آموزنده، آموزگار، مدرس تعلیم داده شده و آداب آموزانیده شده، تعلیم وپند داده شده
- معلم ((مُ لَ))
- نشان دار، شناخته شده
- معلم ((مُ عَ لِّ))
- آموزنده، تعلیم کننده
- معلم ((مَ لَ))
- علایم راهنمایی در کنار راه و جاده، جمع معالم
- معلم
- چیزی که به واسطۀ نشان و علامت مخصوصی ممتاز باشد و شناخته شود، نشان دار
- معلم
- Educator, Teacher
- معلم
- educador, professor
- معلم
- Erzieher, Lehrer
- معلم
- nauczyciel
- معلم
- педагог , учитель
- معلم
- педагог , вчитель
- معلم
- opvoeder, leraar
- معلم
- educador, maestro
- معلم
- éducateur, enseignant
- معلم
- educatore, insegnante
- معلم
- शिक्षक , शिक्षक
- معلم
- শিক্ষক , শিক্ষক
- معلم
- pendidik, guru
- معلم
- eğitimci, öğretmen
- معلم
- 교육자 , 선생님
- معلم
- 教育者 , 老师
- معلم
- 教育者 , 教師
- معلم
- מורה , מוֹרֶה
- معلم
- mfundishaji, mwalimu
- معلم
- معلّمٌ , معلّمٌ
- معلم
- معلم , استاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در تازی نیامده آموزندگی آتونی شغل و عمل معلم تعلیم: وقت است کز برای هلاک مخالفان افلاک را کنی بسیاست معلمی (خاقانی)
معلمه در فارسی مونث معلم: آتون مونث معلم خانم معلم خانم آموزگار، جمع معلمات
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پیرو دین اسلام، مسلمان، نام پسر عقیل و برادرزاده علی (ع)، فرستاده امام حسین به سوی کوفیان
آموزش
گردن نهاده، بیگمان، روشن