جمع واژۀ مطلّقه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثه قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن ان کن یؤمن باﷲ والیوم الاخر... (قرآن 228/2). رجوع به مطلقه شود
جَمعِ واژۀ مُطَلَّقَه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : والمطلقات یتربصن بانفسهن ثلثه قروء و لایحل لهن ان یکتمن ماخلق اﷲ فی ارحامهن ان کن یؤمن باﷲ والیوم الاخر... (قرآن 228/2). رجوع به مطلقه شود
علاقه ها و توابع و لواحق و لوازم و ملزومات و متملکات و چیزهائی که در ملک کسی باشد. (ناظم الاطباء) ، فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه محسوب به خانه باشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). کسان. خاصۀ مردم. حرم. جمع واژۀ متعلقه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متعلقه شود
علاقه ها و توابع و لواحق و لوازم و ملزومات و متملکات و چیزهائی که در ملک کسی باشد. (ناظم الاطباء) ، فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه محسوب به خانه باشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). کسان. خاصۀ مردم. حرم. جَمعِ واژۀ متعلقه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متعلقه شود
مأخوذ از تازی، علایق و دلبستگی و ارتباط. (ناظم الاطباء) ، متعلقات و ارتباطات و عقار و تملکات. (ناظم الاطباء). - تعلقات دنیوی، علایق دنیوی و دلبستگی به این جهان. (ناظم الاطباء)
مأخوذ از تازی، علایق و دلبستگی و ارتباط. (ناظم الاطباء) ، متعلقات و ارتباطات و عقار و تملکات. (ناظم الاطباء). - تعلقات دنیوی، علایق دنیوی و دلبستگی به این جهان. (ناظم الاطباء)
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن
بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن
جمع مطلقه، یله ها جمع مطلقه (مطلق) : مطلق ها، سازهایی که انگشتان دست چپ نوازنده برای ایجاد اصوات مختلف بر و سیمهای آن گذارده شود مقابل مقیدات، جمع مطلقه
جمع مطلقه، یله ها جمع مطلقه (مطلق) : مطلق ها، سازهایی که انگشتان دست چپ نوازنده برای ایجاد اصوات مختلف بر و سیمهای آن گذارده شود مقابل مقیدات، جمع مطلقه