- معطس
- شنوشه زای (شنوشه عطسه) عطسه آورنده، دارویی را نامند که بقوت و حرارت و نفوذ خود تحریک مواد دفاعی نماید بجانب خیشوم و بعطسه دفع سازد
معنی معطس - جستجوی لغت در جدول جو
- معطس ((مُ عَ طِّ))
- عطسه آورنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معطسه در فارسی مونث معطس شنوشه زای مونث معطس، جمع معطسات. توضیح داروهایی که سبب تحریک اعصاب سطحی مخاط بینی شوند و تولید عطسه نمایند
خوشبو، بویا
بیکارمانده، بیکار، فروگذاشته شده
تعطیل کننده، کسی که وجود خداوند را انکار کند و شرایع را باطل انگارد
ادویه دان، ظرفی که ادویۀ مطبخ در آن جای دارد
عطا کننده، دهنده
آغل: نزدیک آب خوابگاه شتر، آغل گوسفند نزدیک آب، جمع معاطن
هشته این واژه بر گرفته از هشتن پهلوی است، درنگیده درنگی بنگرید به معطله، سر گردان بیکار مانده فرو گذاشته تعطیل شده، اهمال شده، بی حاصل مانده، در انتظار گذاشته یکی از اقسام طرح است. تعطیل کننده، کسی که وجود باری تعالی را انکارکند و شرایع را باطل پندارد: دی جدل با معطلی کردم که ز توحید هیچ ساز نداشت. (خاقانی)
بالا پوش بارانی چوخا، شمشیر، چادر گردن گردن، جامه ای فراخ که بالای جامه های دیگر پوشند برای منع سرما و باران، جمع معاطف. شمشیر، جمع معاطف
تشنگی زای آنچه که تشنگی آرد. توضیح داروی را نامند که طبیعت را مشتاق ترویح سازد اعم از آنکه ترویح باب شود مانند معده و جگر و یا بهوای بارد مثل ریه. تشنگی آور تولید عطش کننده
عطر آمیز، خوشبو
کاروانسرا، خانه زمستانی محل استراحت مسافران در آخر شب، خانه مسقف زمستانی
عطا کننده، بخشنده
Aromatic, Perfumed, Scented, Redolent
aromático, perfumado, fragrante
aromatisch, parfümiert, duftend
aromatyczny, pachnący
ароматный
ароматний , запашний
aromatisch, geurig
aromático, perfumado, fragante
aromatique, parfumé, odorant
aromatico, profumato, fragrante