جدول جو
جدول جو

معنی معطن

معطن((مَ طِ))
خوابگاه شتر، آغل گوسفند نزدیک آب، جمع معاطن
تصویری از معطن
تصویر معطن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با معطن

معطن

معطن
آغل: نزدیک آب خوابگاه شتر، آغل گوسفند نزدیک آب، جمع معاطن
معطن
فرهنگ لغت هوشیار

معطن

معطن
خفتن جای اشتر بر کنار آب. ج، معاطن. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). خوابگاه شتران و آغل گوسپندان نزدیک آب. ج، معاطن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مَبرَک. مُناخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا