- معاونین
- جمع معاون، دستیاران جمع معاون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
معنی معاونین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مابون، غرچگان کونمرزان جمع مابون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع ماذون، دستوریان پرکداران جمع ماذون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکون، هست شوندگان هستی یابان جمع متکون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متلون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مجاور، همسایگان نشینندگان زنهار گیران جمع مجاور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ظلم و تعدی او نسبت بمجاورین و تجار و مترددین ایرانی و سوال و جواب مقدمات بصره بچاپاری فرستاده بود
جمع متهاون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع محزون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مدیون، بدهکاران نیشکان جمع مدیون درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مظنون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع معاصر، همزمانان همروز گاران زمانیان جمع معاصر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : و یکی از معاصرین متلبس بلباس ارباب یقین... برای یقین مرتبه چهارمی اختراع نموده
جمع معاشر، همزیستان هماویزان همنشنیان جمع معاشر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معارض، همالان همیستاران دشمنان پاد یاران جمع معارض در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معلول، انگیختگان بیماران از کار افتادگان: در فارسی
جمع معیوب، آکداران آهومندان جمع معیوب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معصوم، نا مویگان بیگناهان بی آلایشان جمع معصوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معزول، هیالیدگان بر کناران جمع معزول در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مغبون در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معاقد، پیمان بندندگان جمع معاقد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معذور، پوزیدگان پوزش روایان جمع معذور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعایت این قاعده نکنند)
جمع مقاوم، پترانان، پتوکان، ایستاها، نستوهان
همیارایی منسوب به تعاون یا شرکت تعاونی. شرکتی که برای کمک و یاری باعضای یک موسسه یا اداره تشکیل گردد
سریانی تازی شده واپسین یکشنبه یکشنبه پیش از جشن برخاست عیسی سریانی تازی گشته جشنی است مر ترسایان را هفته ای پیش از (فصح) عیدی است ترسایانرا که در روز یکشنبه قبل از عید فصح گیرند
سریانی تازی شده واپسین یکشنبه یکشنبه پیش از جشن برخاست عیسی
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
مجنون ها، دیوانگان، جمع واژۀ مجنون
معجون ها، مخلوطی از چند دارو که با هم آمیخته باشند، سرشته ها، آمیخته شده ها، جمع واژۀ معجون
جمع مجنون، دیوانگان جمع مجنون دیوانگان: بهلول را از مجانین عقلا محسوب دارند
جمع معجون، بر سرشتگان جمع معجون
معاونه و معاونت در فارسی: دستیاری
یاری، دستگیری
منسوب به میان میانی وسطی: از شه زادگان و آمدن برادر میانی وسطی: (متوفی شدن بزرگین میانین بجنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود، { قسمتی از سطح تحتانی حفره لگن خاصره که محدود است بین عضو تناسلی در جلو و سوراخ مقعد در عقب. در حقیقت این ناحیه کف لگن را تشکیل میدهد. دراین ناحیه پیش آب راه و مهبل (در زن) و مخرج قرار دارند عجان میان دو راه
منسوب و مربوط به تعاون، مجموعه ای که با کمک اعضای آن و برای تأمین منافع همه اعضا تشکیل می شود (اقتصاد)