پدر قبیله ای از همدان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نام قبیله ای است در یمن و جامه های معافری منسوب بدان است. (از معجم البلدان). و رجوع به اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 168 و معافری و معافریه و مادۀ قبل شود
پدر قبیله ای از همدان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نام قبیله ای است در یمن و جامه های معافری منسوب بدان است. (از معجم البلدان). و رجوع به اعلام زرکلی چ 2 ج 8 ص 168 و معافری و معافریه و مادۀ قبل شود
مردم نرم رفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که با کاروانیان رود و فضلۀ ایشان خورد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آن که با کاروانیان رود و از فضل ایشان چیزی بدو رسد: و لابد للمسافر من معونهالمعافر. (از اقرب الموارد) ، آن که از بهر مردم حج کند. (دهار). حجه فروش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
مردم نرم رفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آن که با کاروانیان رود و فضلۀ ایشان خورد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آن که با کاروانیان رود و از فضل ایشان چیزی بدو رسد: و لابد للمسافر من معونهالمعافر. (از اقرب الموارد) ، آن که از بهر مردم حج کند. (دهار). حجه فروش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
شهری است یا موضعی است به یمن. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شهری یا موضعی به یمن. (ناظم الاطباء). شهری است. (اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ بعد و معافری و معافریه شود
شهری است یا موضعی است به یمن. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شهری یا موضعی به یمن. (ناظم الاطباء). شهری است. (اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ بعد و معافری و معافریه شود
احمد بن محمد بن ابی عبدالله بن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [متوفی به سال 429 هجری قمری) از مفسران و محدثان است. اصل وی از طلمنکه (ناحیه ای در مرز اندلس شرقی) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت. او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است: ’الدلیل الی معرفه الجلیل’ و ’تفسیرالقرآن’ و ’الوصول الی معرفه الاصول’ و ’البیان فی اعراب القرآن’ و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت. (ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173)
احمد بن محمد بن ابی عبدالله بن ابی عیسی معافری اندلسی مکنی به ابی عمر [متوفی به سال 429 هجری قمری) از مفسران و محدثان است. اصل وی از طلمنکه (ناحیه ای در مرز اندلس شرقی) است اما در قرطبه سکنی گزید و سپس به مشرق رفت. او را تصانیف گرانقدری است از آن جمله است: ’الدلیل الی معرفه الجلیل’ و ’تفسیرالقرآن’ و ’الوصول الی معرفه الاصول’ و ’البیان فی اعراب القرآن’ و جز اینها. وی در طلمنکه درگذشت. (ازاعلام زرکلی ج 1 ص 173)
نازنده: به تبار، در فارسی: رماننده داوری کننده با دیگری در حسب و نسب، افتخارکننده، رماننده نافر مقابل ملائم: (دوم قوت جنباننده که بتایید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد) (چهارمقاله. 11)
نازنده: به تبار، در فارسی: رماننده داوری کننده با دیگری در حسب و نسب، افتخارکننده، رماننده نافر مقابل ملائم: (دوم قوت جنباننده که بتایید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد) (چهارمقاله. 11)
جمع مشفر، لفچ های شتران دهان ها به گواژ جمع مشفر: لفجها، دهانها: منطقه فرمان تو از مخنقه چنگال متعدیان مارا نگاه دارد و شکوه اظافر تو مارا در مشافر خون خواران نیفکند
جمع مشفر، لفچ های شتران دهان ها به گواژ جمع مشفر: لفجها، دهانها: منطقه فرمان تو از مخنقه چنگال متعدیان مارا نگاه دارد و شکوه اظافر تو مارا در مشافر خون خواران نیفکند