- معارف
- دانش ها
معنی معارف - جستجوی لغت در جدول جو
- معارف
- علوم، دانش ها، اشخاص معروف، اهل علم و فضل
- معارف
- دانشها، علوم
- معارف ((مَ رِ))
- علوم، دانش ها، اهل علم و فضل، اشخاص معروف و نامدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکدیگر را شناختن، با هم اظهار آشنایی کردن
معارفه در فارسی: آشنایی شناسایی یکدیگر را شناختن، باهم اظهار آشنایی کردن، شناخت یکدیگر، اظهار آشنایی
یکدیگر را شناختن، باهم اظهار آشنایی کردن، شناخت یکدیگر، اظهار آشنایی
ارمغان، خوشامد خوشامد گویی، هم شناسی یکدیگر را شناختن -1 یکدیگر را شناختن، خوشامد گفتن بیکدیگر، پیشکش دادن، اظهار آشنایی، خوشامد گویی، پیشکش هدیه، جمع تعارفات
مخالف، مقابل، طرف مقابل
اعتراف کننده، اقرار کننده
لایه ها، آنچه لای چیزی بگذارند، پارچه ای که لای رویه و آستر لباس بدوزند، در علم زمین شناسی طبقۀ زمین
مشرف ها، جاهای بلند، جمع واژۀ مشرف
مصرف ها، صرف و خرج کردن ها، جاهای صرف و خرج کردن، محل های خرج، جمع واژۀ مصرف
مطرف ها، جامه های دوخته شده از خز، جمع واژۀ مطرف
همدیگر را شناسنده، معمول و رایج و کثیر الاستعمال و مستعمل، مردم با خضوع و خشوع
بی بخت و روزی
بی بخت و روزی
جمع مشرف و مشرفه
جمع مصرف، محل صرف کردن
جمع مطرف، خز دوختها خز دوزی شده ها جمع مطرف
جمع معطف، شمشیرها بارانی ها چوخا ها لابه لا ها، جمع معطف، گردن ها
جمع معزف و معزفه، شاد ابزار ها ابزار های خنیا ساز ها جمع معزف و معزفه آلات موسیقی وسایل طرب: و معاشرت معازف و ملاهی را پشت پای زده
جمع معروف سرشناسان مشاهیر: و با بسیاری از رجال و معاریف زمان ملاقات کرد. توضیح در عربی فصیح این صورت نیامده و معارف بدین معنی مستعمل است
جمع معرکه، رزمگاهان جمع معرکه میدانهای جنگ رزمگاهها: ممالک همه مهالک گشته مسالک بیکبار معارک شده
مخالف، مقابل
جمع معراج
آنکه اعتراف می کند
جمع معلف، آخور ها واش ها (واش علف گویش گیلکی) واشگاهان جمع معلف
((تَ رُ))
فرهنگ فارسی معین
خوشامد گفتن، پیشکش دادن، اظهار آشنایی کردن، در فارسی به معنی اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری، شاه عبدالعظیمی تعارف ظاهری و غیرواقعی، تعارف توخالی