- معارض
- مخالف، مقابل، طرف مقابل
معنی معارض - جستجوی لغت در جدول جو
- معارض
- مخالف، مقابل
- معارض ((مُ رِ))
- مخالف، دشمن، جمع معارضات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقابله کردن چیزی با چیزی، مقابله کردن، کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن
رویاروئی، مقابله در حریف باهم
دانش ها
ناسازش ناسازواری، ناسازورزی، خلاف یکدیگر ورزیدن متعرض یکدیگر شدن با هم اختلاف داشتن، خلاف ورزی معارضه، جمع تعارضات
علوم، دانش ها، اشخاص معروف، اهل علم و فضل
ویژگی کسی یا چیزی که با دیگری متفاوت است، مخالف
کسی که به دیگری ایراد بگیرد و اعتراض کند، اعتراض کننده، در علم حقوق واخواه
اختلاف داشتن، متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، با هم مخالفت کردن
متصدی و معترض، لازم گیرنده
تقلید کننده و چیزی را شبیه و مانند چیز دیگر کننده، کسی یا چیزی که با دیگری متفاوت و مخالف باشد
جمع معرکه، رزمگاهان جمع معرکه میدانهای جنگ رزمگاهها: ممالک همه مهالک گشته مسالک بیکبار معارک شده
دانشها، علوم
جمع معراج
اعتراض کننده، خرده گیر
معرکه ها، میدان جنگ ها، جاهای نبرد و زد و خوردها، جمع واژۀ معرکه
هفتادمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۴ آیه
واقع، سال، معراج
واقع، سال، معراج
Protestor
manifestante
Demonstrant
protestujący
протестующий
протестувальник
demonstrant
manifestante
manifestant
manifestante
प्रदर्शनकारी