جدول جو
جدول جو

معنی مظهر - جستجوی لغت در جدول جو

مظهر
(پسرانه)
نماد، نشانه، محل تجلی، تجلی گاه
تصویری از مظهر
تصویر مظهر
فرهنگ نامهای ایرانی
مظهر
نمودگاه، نماد
تصویری از مظهر
تصویر مظهر
فرهنگ واژه فارسی سره
مظهر
محل ظهور، جای آشکار شدن
تصویری از مظهر
تصویر مظهر
فرهنگ فارسی عمید
مظهر
آشکار شده، آشکار کرده، پیدا، محل ظهور
تصویری از مظهر
تصویر مظهر
فرهنگ لغت هوشیار
مظهر
((مَ هَ))
محل ظهور، جای آشکار شدن، جمع مظاهر
تصویری از مظهر
تصویر مظهر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مظفر
تصویر مظفر
(پسرانه)
پیروز، غالب، موفق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
(پسرانه)
جلوه ها، نشانه ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
(پسرانه)
پاک و مقدس، منزه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
کار آزموده، چیره دست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اظهر
تصویر اظهر
روشنتر، آشکارتر، نمایانتر پشتها پشتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظهر
تصویر تظهر
نیمروز گشتن، نیمروز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزهر
تصویر مزهر
از آلات موسیقی، عود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
پاک شده، پاک و پاکیزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظفر
تصویر مظفر
ظفریافته، پیروز، فیروز، کامروا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
پاک کننده، آنکه چیزی را پاک و تمیز کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
مظهرها، محل ظهورها، جاهای آشکار شدن، جمع واژۀ مظهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
استاد کار در کار خویشتن، حاذق در هر کاری
فرهنگ لغت هوشیار
بربت، دنبک بدینگونه آمده در برخی فرهنگ ها، چوبی که بدان زنند و نوازند چو به ک در این چامه خاقانی سخن از زخمه و زبان می رود: زخمه مطربان صلای صبوح در زبان های مزهر اندازد از سازهایی که مشخصات آن کاملا معلوم نیست: بعضی از نویسندگان مزهر را نام دیگری برای عود ذکر کرده اند و عده ای هم آنرا نوعی از سازهای ضربی از قبیل طبل یا دنبک دانسته اند در حالیکه در نظر عده دیگر وجود سیم (اوتار) در این ساز محقق بوده است. زخمه مطربان صلای صبوح در زبانهای مزهر اندازد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشهر
تصویر مشهر
مشهور، معروف، شناخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصهر
تصویر مصهر
کوره بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظفر
تصویر مظفر
فیروز، مرد بمراد خود رسیده، آرزویافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظره
تصویر مظره
سنگ آتشزنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
حمایت کننده و پشت به پشت دهنده جمع مظهر، محلهای ظهور و آشکار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
پاک کرده شده، پاکیزه، مقدس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهر
تصویر منهر
چاهکن، جویکن، زن فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهر
تصویر اظهر
((اَ هَ))
ظاهرتر، آشکارتر
اظهر من الشمس: بسیار آشکار، کاملاً واضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
((هِ))
استاد و چیره دست در کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشهر
تصویر مشهر
((مُ هَّ))
مشهور ساخته، معروف شده، واضح، آشکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظفر
تصویر مظفر
((مُ ظَ فَّ))
پیروز، کامروا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
((مَ هِ))
جمع مظهر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
((مُ هِ))
حمایت کننده، پشتیبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
((مُ طَ هِّ))
تطهیرکننده، پاک کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطهر
تصویر مطهر
((مُ طَ هَّ))
تطهیر شده، پاک شده، پاک، پاکیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اظهر
تصویر اظهر
ظاهرتر، آشکارتر
فرهنگ فارسی عمید