جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مزهر

مزهر

مزهر
بربت، دنبک بدینگونه آمده در برخی فرهنگ ها، چوبی که بدان زنند و نوازند چو به ک در این چامه خاقانی سخن از زخمه و زبان می رود: زخمه مطربان صلای صبوح در زبان های مزهر اندازد از سازهایی که مشخصات آن کاملا معلوم نیست: بعضی از نویسندگان مزهر را نام دیگری برای عود ذکر کرده اند و عده ای هم آنرا نوعی از سازهای ضربی از قبیل طبل یا دنبک دانسته اند در حالیکه در نظر عده دیگر وجود سیم (اوتار) در این ساز محقق بوده است. زخمه مطربان صلای صبوح در زبانهای مزهر اندازد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

مزهر

مزهر
بربط. عود. ج، مَزاهر. (اقرب الموارد) (دهار) (مهذب الاسماء) (یواقیت). بربت. گران. (السامی). چوبی که بدان میزنند و می نوازند. (منتهی الارب) (آنندراج). آلتی که می نوازند آن را. (ناظم الاطباء). قسمی از آلات مرسیقی. ج، مَزاهر. (زمخشری) :
ز دستان قمری در او بانگ عنقا
ز آواز بلبل در او زخم مزهر.
؟
، دف بزرگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مزهر

مزهر
کسی که آتش برای مهمان می افروزد. (اقرب الموارد) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا