مظله. خیمه و سایبان بزرگ: باغ از حریر حله بر گل زند مظله مانند سبزکله بر تکیه گاه دارا. کسایی مروزی. هر که ما را بدید و در حق فرزندان و مریدان و خاندان ما سعی نیکو کرد فردا در مظلۀ شفاعت ما باشد. (اسرارالتوحید). - اصحاب مظله، مشائین. (عیون الانباء ج 1 ص 20). و رجوع به مظال شود. - مظلۀ خضراء، کنایه از آسمان است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به مسامع سکنۀ مضلۀ غبراء و سفرۀ مظلۀ خضراء رسانید. (مقدمۀ دیوان حافظ چ قزوینی ص صج). - مظله کشیدن، خیمه زدن: کشیده مظله سپه بر ثریا فرو هشته دامنش بر گوی اغبر. ناصرخسرو. ، مظله چیست ؟ تفسیر او سایه بود و به عبری مطلّی، و این هفت روز بود نخستینشان پانزدهم ماه تشری. و هر هفت روز عید کنند. و اندرآن روزها به زیر سایۀ شاخهاهمی نشینند چون بید و زیتون و نی و مانند آن. زیرا که ایشان را فرموده آمد که منشینید زیر بامهای خانه. وز شاخ سایه دارید تا یادگار باشد از سایۀ ایزدی که شما را به ابر داشت اندر بیابان تیه. (التفهیم ص 245). - عید مظله، جشن سایوان: و نزدیک شد عید مظله، یعنی سایوان یهودیان. (ترجمه دیاتسارون ص 108). و رجوع به مظال شود
مظله. خیمه و سایبان بزرگ: باغ از حریر حله بر گل زند مظله مانند سبزکله بر تکیه گاه دارا. کسایی مروزی. هر که ما را بدید و در حق فرزندان و مریدان و خاندان ما سعی نیکو کرد فردا در مظلۀ شفاعت ما باشد. (اسرارالتوحید). - اصحاب مظله، مشائین. (عیون الانباء ج 1 ص 20). و رجوع به مظال شود. - مظلۀ خضراء، کنایه از آسمان است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به مسامع سکنۀ مضلۀ غبراء و سفرۀ مظلۀ خضراء رسانید. (مقدمۀ دیوان حافظ چ قزوینی ص صج). - مظله کشیدن، خیمه زدن: کشیده مظله سپه بر ثریا فرو هشته دامنش بر گوی اغبر. ناصرخسرو. ، مظله چیست ؟ تفسیر او سایه بود و به عبری مطلّی، و این هفت روز بود نخستینشان پانزدهم ماه تشری. و هر هفت روز عید کنند. و اندرآن روزها به زیر سایۀ شاخهاهمی نشینند چون بید و زیتون و نی و مانند آن. زیرا که ایشان را فرموده آمد که منشینید زیر بامهای خانه. وز شاخ سایه دارید تا یادگار باشد از سایۀ ایزدی که شما را به ابر داشت اندر بیابان تیه. (التفهیم ص 245). - عید مظله، جشن سایوان: و نزدیک شد عید مظله، یعنی سایوان یهودیان. (ترجمه دیاتسارون ص 108). و رجوع به مظال شود
خیمۀ بزرگ و سایبان. (منتهی الارب). سایه وان. ج، مظلات. (مهذب الاسماء) (دهار). خیمۀ بزرگ. ج، مظال ّ. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). ازآلات پادشاهان است و اسم آن در فارسی چتر است. (از صبح الاعشی ج 2 ص 127). خیمۀ بزرگ. (آنندراج). سایبان. (غیاث). چادر و خیمۀ بزرگ و سایبان و خیمۀ کوچک. ج، مظال. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
خیمۀ بزرگ و سایبان. (منتهی الارب). سایه وان. ج، مظلات. (مهذب الاسماء) (دهار). خیمۀ بزرگ. ج، مَظال ّ. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). ازآلات پادشاهان است و اسم آن در فارسی چتر است. (از صبح الاعشی ج 2 ص 127). خیمۀ بزرگ. (آنندراج). سایبان. (غیاث). چادر و خیمۀ بزرگ و سایبان و خیمۀ کوچک. ج، مظال. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
مقله در فارسی تخم چشم کره چشم را گویند که قسمت اصلی عضو حس باصره است. کره چشم در حقیقت بشکل کره کامل نیست بلکه قسمت قدامی آن برجسته تر از سایر نقاطش میباشد. کره مذکور در قسمت قدامی کاسه چشم قرار دارد و کمی نیز از آن تجاوز میکند برین معنی که قسمت قدامی کره چشم نسبت به لبه های خارجی و تحتانی و داخلی کاسه چشم جلوتر قرار دارد ولی از لبه فوقانی کاسه چشم تجاوز نمیکند تخم چشم، سیاهی و سفیدی چشم
مقله در فارسی تخم چشم کره چشم را گویند که قسمت اصلی عضو حس باصره است. کره چشم در حقیقت بشکل کره کامل نیست بلکه قسمت قدامی آن برجسته تر از سایر نقاطش میباشد. کره مذکور در قسمت قدامی کاسه چشم قرار دارد و کمی نیز از آن تجاوز میکند برین معنی که قسمت قدامی کره چشم نسبت به لبه های خارجی و تحتانی و داخلی کاسه چشم جلوتر قرار دارد ولی از لبه فوقانی کاسه چشم تجاوز نمیکند تخم چشم، سیاهی و سفیدی چشم
شیفته شیفته ساز شیقتار شیفته کرده شده واله گردیده توضیح منوچهری در بیت ذیل: (بد خو شود از عشرت او سخت نکو خو عاقل شود از عادت او سخت موله) (منوچهری. د. چا. 89: 2) بکسر لام آورده ولی باید دانست قدما درین باب گاه تسامح کرده اند چنانکه منوچهری در همین قصیده} المنه لله {و} سبزه {و} فره {را قافیه قرار داده است. شیفته کننده واله سازنده
شیفته شیفته ساز شیقتار شیفته کرده شده واله گردیده توضیح منوچهری در بیت ذیل: (بد خو شود از عشرت او سخت نکو خو عاقل شود از عادت او سخت موله) (منوچهری. د. چا. 89: 2) بکسر لام آورده ولی باید دانست قدما درین باب گاه تسامح کرده اند چنانکه منوچهری در همین قصیده} المنه لله {و} سبزه {و} فره {را قافیه قرار داده است. شیفته کننده واله سازنده