جدول جو
جدول جو

معنی مظلل - جستجوی لغت در جدول جو

مظلل
سایه دار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مظال
تصویر مظال
مظله ها، چادرهای بزرگ، خیمه ها، سایه بان ها، چترها، جمع واژۀ مظله
فرهنگ فارسی عمید
شوهر موقت زنی که شوهر قبلی اش او را سه بار طلاق داده باشد. هرگاه مردی زن خود را سه طلاق بدهد و بعد بخواهد دوباره با او ازدواج کند باید مرد دیگری موقتاً آن زن را به عقد ازدواج خود درآورد و بعد طلاق بدهد تا شوهر اول بتواند با او ازدواج کند، هضم کننده، حلال کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معلل
تصویر معلل
بیان کنندۀ علت، علت آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظلم
تصویر مظلم
تاریک، بسیار تاریک، شب تاریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظله
تصویر مظله
چادر بزرگ، خیمه، سایه بان، چتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهلل
تصویر مهلل
خمیده، منحنی مانند هلال، هلالی شکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهلل
تصویر مهلل
کسی که «لا اله الاّ الله» بگوید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معلل
تصویر معلل
آنچه دلیل و علت دارد، تعلیل شده، علت دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدلل
تصویر مدلل
آنچه برای آن دلیل آورده شده باشد، ثابت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجلل
تصویر مجلل
بزرگ داشته، محترم، باشکوه، دارای شوکت و جلال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکلل
تصویر مکلل
اکلیل نهاده، تاج بر سر گذاشته، زیورداده، آراسته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظال
تصویر مظال
جمع مظله، سایبان ها چترها چادر ها جمع مظله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهلل
تصویر مهلل
تهلیل کننده، لا اله الا الله گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلل
تصویر مکلل
تاج بر سر نهاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معلل
تصویر معلل
دارای علت و سبب، علت دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظلم
تصویر مظلم
تاریک، تاری، ظلمانی، روز بسیار شر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظله
تصویر مظله
خیمه و سایبان بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذلل
تصویر مذلل
خوار کننده، حقیر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
پر وهاننده گواه آورنده پر وهانیده گواه یافته چیمیک دلیل آورده شده ثابت شده. دلیل آورنده ثابت کننده جمع مدللین
فرهنگ لغت هوشیار
مباح و مشروع، آسان مبالغه ناکرده حلال کننده سه طلاقه را به تزویج بر شوهر اول، حلال گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجلل
تصویر مجلل
دارای بزرگواری و قدرت و شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تظلل
تصویر تظلل
سایه گرفتن سایه یابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظله
تصویر مظله
((مَ ظَ لِّ))
چادر بزرگ، خیمه، سایبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهلل
تصویر مهلل
((مُ هَ لَّ))
منحنی مانند هلال، هلالی شکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکلل
تصویر مکلل
((مُ کَ لَّ))
آراسته شده، تاج بر سر نهاده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظلم
تصویر مظلم
((مُ لِ))
بسیار تاریک و ظلمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظلم
تصویر مظلم
((مُ لَ))
تاریک کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدلل
تصویر مدلل
((مُ دَ لَّ))
با دلیل آورده شده، دارای دلیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معلل
تصویر معلل
((مُ عَ لِّ))
بیان کننده علت، آورنده دلیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معلل
تصویر معلل
((مُ عَ لَّ))
دارای علت و سبب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محلل
تصویر محلل
((مُ حَ لَّ))
تحلیل شده، تحلیل رفته، حلال گردانیده، هر آب که در آن شتران فرود آمده تیره و کدر ساخته باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محلل
تصویر محلل
((مُ حَ لِّ))
حل کننده، تحلیل برنده، مردی که با زن سه طلاقه ازدواج می کند و او را طلاق می دهد تا آن زن بتواند دوباره با همسر پیشین خود ازدواج کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجلل
تصویر مجلل
((مُ جَ لَّ))
باشکوه، عظیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجلل
تصویر مجلل
پرنما، پرشکوه
فرهنگ واژه فارسی سره