- مظاهرت
- یکدیگر را یاری و پشتیبانی کردن، هم پشتی
معنی مظاهرت - جستجوی لغت در جدول جو
- مظاهرت
- یکدیگر را یاری کردن
- مظاهرت ((مُ هِ رَ))
- پشتیبانی، حمایت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شب را با هم بیدار بودن، شب زنده داری
مفاخرت کردن، مباهات
با کسی روبرو جنگ کردن، دشمنی کردن، دشنام دادن، آواز بلند کردن، آشکار کردن
شب را بیدار بودن
اجیر کردن شخصی با پرداخت دستمزد ماهانه، اجرت ماهیانه شهریه، جمع مشاهرات. یا مشاهرت اطلاق کردن، مقرری ماهیانه تعیین کردن: هر یکی را از ایشان باندازه کفاف مشاهرت اطلاق کنند تا او را بخیانتی حاجت نیفتد
داماد شدن شوهر دختر یا خواهر کسی گردیدن، باکسی خویشی کردن بوسیله زن دادن و زن گرفتن، دامادی: ایلگ خان از سلجوقیان خایف شده بود پیش محمود بحکم مصاهرت و مصادقت که از جانبین سلسله و داد و اتحاد منعقد بودکسی فرستاد، رابطه و علاقه ایست که میان زن وشوی واقرباء یکدیگر ایجاد میشود که موجب حرمت نکاح عده ای میگردد مثلا زن هر یک از پدر وپسر بر دیگری حرام میشود و مادر زن یا دختر زنی که موطوئه باشند بر شخص حرام میگردند
مظاهرت و مظاهره در فارسی: پشتیبانی یاری دادن کسی را پشتیبانی کردن، حمایت یاری: بر سبیل مخامرت پادشاهان آن طرف بمظاهرت مجاهرت نموده و بحبل طاعت و تباعت اعتصام کرده
داماد شدن، خویشی پیدا کردن با کسی از طریق زن گرفتن یا زن دادن
مظهرها، محل ظهورها، جاهای آشکار شدن، جمع واژۀ مظهر
حمایت کننده و پشت به پشت دهنده جمع مظهر، محلهای ظهور و آشکار شدن
راهپیمایی
وانمودگر
رهسپاری
جمع تظاهر
تظاهر کننده، ظاهرساز
اجرت ماهیانه، شهریه
با نرمی و آسانی رفتار کردن
تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
فخر کردن، نازیدن به کسی یا چیزی
از شهری به شهر دیگر رفتن، سفر کردن
علنی شدن، آشکار شدن، آشکارا دشمنی کردن
پیوسته بر کاری بودن، در کار مواظبت کردن
بر یکدیگر جستن، با یکدیگر جست و خیز کردن
هم بهره شدن با کسی، انبازی در بهره و نصیب
شب را با صحبت و افسانه گفتن با هم گذراندن
اقدام کردن به کاری، پیشی گرفتن، شتاب کردن
با کسی به راه افتادن و با او در رفتن برابری کردن