- مطب
- دفتر پزشک
معنی مطب - جستجوی لغت در جدول جو
- مطب
- جای طبابت کردن، درمانگاه
- مطب
- جای طبابت، درمانگاه
- مطب ((مَ طَ بّ))
- درمانگاه، جای طبابت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آشپزخانه
جای خوراک پختن، آشپزخانه
تو در تو شده، سرپوش دار، نوعی پارچه
مطبقه، تب شدیدی که یک روز به طور مداوم ادامه دارد
اشکوبیده، نور دیده، پوشانیده، غژیده بر هم نشسته، سیاهچال غژنده از غژیدن، پوشاننده پوشنده غژیده، سر پوش دار کار بر، در بر گیر فرا گیر، فرو گیرنده بر روی هم نهاده (چنانکه طبق بالایی را بر روی طبق پایینی) طبقه طبقه، پوشانیده، درهم پیچیده. یا حروف مطبق. عبارتند از: ص ض ط ظ. تو در تو شده طبقه طبقه شده، دارای سرپوش، انگوری که روی داربست مو عمل نیامده باشد، نوعی پارچه. پوشاننده، اجماع کننده بر کاری، برهم نهنده. یا جنون مطبق. دیوانگیی که صاحب آن راغشی و بیخردی عارض شود. کسی که امور را بارای صایب خود حل و فصل کند مرد رسادر امر، در برگیرنده تمامت چیزی را شامل شونده، پوشنده فضا، فروگیرنده زمین (آب)
چاپخانه
جای پختن، آشپزخانه
تو در تو، طبقه طبقه، سرپوش دار شده، نوعی پارچه
((مَ طَ بِّ))
فرهنگ فارسی معین
کسی که امور را با رأی صایب خود حل و فصل کند، شامل شونده، پوشنده فضا (ابر)، فرو گیرنده زمین (آب)
پیر، میخ، نشین
گفتار، نوشته
خرمای نو تازه تر و تازه، یابس
هیزم جمع کردن
جمع خطبه
بریدن، شکافتن به درازا، ستردن، زدایش زدودن داد نامه از سوی داور به بهانه نا سازگاری با دات (قانون)، خوش اندام، تازه تر
دوست دارنده، دوستدار
پاکیزه و خوش بوشده
باران، کنایه از اشک
تاخیر کردن، درنگ کردن
خرمای تازه، خرمای نورس
مرجع، جای بازگشت، بازگشت
جای وزیدن باد، جهت وزش باد
آنچه در آن خط باشد، خط دار
به طرب آورنده، نوازنده، خواننده، رقاص
مسئله ای از علم، موضوع، مساله، جای طلب، مقصد
محلی که آب رودخانه وارد دریا می شود، جای ریزش آب
هر یک از دو طرف محور کرۀ زمین با مناطق اطراف آن، مکانی که فعالیت خاصی در آن زیاد یا متمرکز باشد، قطب صنعتی،
در علم فیزیک دو انتهای پیل یا باتری الکتریکی،
شیخ و مهتر قوم، کسی که مدار کارها به وجود او باشد،
در علم نجوم ستاره ای میان جدی و فرقدان که راهنمای قبله است، ستارۀ قطبی
قطب جنوب: طرفی از محور کرۀ زمین که در جنوبی ترین نقطۀ کرۀ زمین واقع شده و طول جغرافیایی آن ۰ درجه و عرض جغرافیایی آن ۹۰ درجۀ جنوبی است
قطب شمال: طرفی از محور کرۀ زمین که در شمالی ترین نقطۀ کرۀ زمین واقع است و طول جغرافیایی آن ۰ درجه و عرض جغرافیایی آن ۹۰ درجه شمالی است و محاذی ستارۀ قطبی است
در علم فیزیک دو انتهای پیل یا باتری الکتریکی،
شیخ و مهتر قوم، کسی که مدار کارها به وجود او باشد،
در علم نجوم ستاره ای میان جدی و فرقدان که راهنمای قبله است، ستارۀ قطبی
قطب جنوب: طرفی از محور کرۀ زمین که در جنوبی ترین نقطۀ کرۀ زمین واقع شده و طول جغرافیایی آن ۰ درجه و عرض جغرافیایی آن ۹۰ درجۀ جنوبی است
قطب شمال: طرفی از محور کرۀ زمین که در شمالی ترین نقطۀ کرۀ زمین واقع است و طول جغرافیایی آن ۰ درجه و عرض جغرافیایی آن ۹۰ درجه شمالی است و محاذی ستارۀ قطبی است
خطبه ها، سخنرانی های امام جمعه قبل از آغاز نماز، جمع واژۀ خطبه