جدول جو
جدول جو

معنی مضر - جستجوی لغت در جدول جو

مضر
ضرر رساننده، زیان آور
تصویری از مضر
تصویر مضر
فرهنگ فارسی عمید
مضر
(ضُ)
ترش و زبان گز گردیدن شیر و سخت سپیدگشتن: مضر اللبن مضراً و مضراً و مضوراً، ترش و زبان گز گردید شیر و سخت سپید گشت، و همچنین است مضرالنبید. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
مضر
(مَ ضِ)
شیر ترش زبان گز و سخت سپید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ذهب دمه خضراً مضراً، ای هدراً. (منتهی الارب). به رایگان رفت خون او. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خذه خضراً مضراً، یعنی بگیر آن را تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در هر دو از اتباع است. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
مضر
(مُ ضَ)
قبیله ای از عرب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اجداد رسول اکرم از این قبیله اند. (از تاریخ گزیده ص 126 و 132). عدنانیها به دو شاخه منقسم می شوند به نام دو پسر عدنان: ’عک’ و ’معد’... معدی ها قبائل بسیار پیدا کرده اند و دو شعبه شدند: ’نزار’ و ’قنص’ که اکثریت با نزار است و یکی از پنج فرع معروف این شعبه مضر است. (از تاریخ اسلام چ 1 دانشگاه ص 32) : فقال له النعمان انت اعز العرب قبیله. قال العز و العدد من العرب فی معد، ثم فی نزار، ثم فی مضر... (عقدالفرید ج 6 ص 178).
چو تیز گشت به حمله عنان شاه عجم
نماند یک تن از آن قوم چون ربیع و مضر.
عنصری (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
گوهر تیغش هندی تن و چینی سلب است
هند با چین چو یمن با مضر آمیخته اند.
خاقانی.
آنک آن یوسف احمدخوی من در چه و غار
زیور فخر و فر، از مصر و مضر بگشائید.
خاقانی.
و رجوع به عقدالفرید و تاریخ بخارا و اخبار دولت سلجوقی و الاوراق و تاریخ گزیده ص 126، 129، 132 شود
لغت نامه دهخدا
مضر
(مُ ضِرر)
زیان کار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضرر رساننده. زیان رساننده. گزندرساننده و زیان کار. (ناظم الاطباء) : و این مهلت به انواع مضر همی بود. چه از همه قوی تر اخراجات خزینه بود. (چهارمقالۀ نظامی ص 41).
که در این زندان بماند مستمر
یاوه تاز و طبل خوار است و مضر.
(فرهنگ لغات مثنوی ج 7 ص 373).
این حیات از وی برید و شد مضر
و آن حیات از نفخ حق شد مستمر.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 375).
مرا در کام دنیاوی مضر چون زهر مار آمد
زبهر زهر هر ساعت مرو در کام اژدرها.
جمال الدین سلمان (از آنندراج).
، رجل مضر، مرد با دو زن و زن بابنانج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). مرد با دو زن و زن بابنانج یعنی زنی که شوهرش زن دیگر دارد. (از ناظم الاطباء). و رجوع به مضره شود، نزدیک شونده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، آن که بسیار مال درآیدش هر روز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). آنکه هر روز مداخل و درآمد بسیار داشته باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مضر
(مِ)
رایگان: ذهب دمه خضراً و مضراً، یعنی رایگان رفت خون او. از اتباع است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). و رجوع به مادۀ بعد معنی دوم شود
لغت نامه دهخدا
مضر
زیانکار، ضرر رساننده، گزند رساننده
تصویری از مضر
تصویر مضر
فرهنگ لغت هوشیار
مضر
((مُ ض رُ))
ضرر رساننده، زیان آور
تصویری از مضر
تصویر مضر
فرهنگ فارسی معین
مضر
آسیب رسان، زیان آور
تصویری از مضر
تصویر مضر
فرهنگ واژه فارسی سره
مضر
زیان آور، زیان بار، زیان بخش، زیانمند، ضرربخش
متضاد: سودمند
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مضر
ضارٌّ
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به عربی
مضر
Detrimental
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مضر
nuisible
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مضر
perjudicial
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مضر
prejudicial
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مضر
schädlich
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به آلمانی
مضر
szkodliwy
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به لهستانی
مضر
вредный
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به روسی
مضر
шкідливий
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مضر
زیان آور، مضرّ، آسیب زا
دیکشنری اردو به فارسی
مضر
مضر
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به اردو
مضر
อันตราย
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به تایلندی
مضر
hatari
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مضر
מזיק
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به عبری
مضر
有害な
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مضر
有害的
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به چینی
مضر
해로운
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به کره ای
مضر
schadelijk
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به هلندی
مضر
merugikan
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مضر
ক্ষতিকর
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به بنگالی
مضر
हानिकारक
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به هندی
مضر
dannoso
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مضر
zararlı
تصویری از مضر
تصویر مضر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مضرب
تصویر مضرب
برپا کنندۀ فتنه و غوغا، فتنه انگیز، سخن چین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مضرب
تصویر مضرب
عددی که از ضرب کردن یک عدد در عدد دیگر به دست می آید، استخوان مغزدار
فرهنگ فارسی عمید