جدول جو
جدول جو

معنی مضر

مضر
(مَ ضِ)
شیر ترش زبان گز و سخت سپید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ذهب دمه خضراً مضراً، ای هدراً. (منتهی الارب). به رایگان رفت خون او. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خذه خضراً مضراً، یعنی بگیر آن را تر و تازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در هر دو از اتباع است. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا