- مصوب
آنچه به راستی و درستی آن حکم داده شده، تصویب شده
معنی مصوب - جستجوی لغت در جدول جو
- مصوب (مُ صَوْ وَ)
نعت مفعولی از تصویب. راستگوی دانسته شده و راستگوی شمرده شده، مصدق. تصویب شده. تأییدشده. آنچه مورد تأیید و موافقت مقام یاهیأت یا گروهی قرار گیرد: قوانین مصوب مجلس شورای ملی. مقررات مصوب انجمن استادان زبان و ادب پارسی
- مصوب (مِصْ وَ)
کفلیز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کفلیزه. کفگیر
- مصوب
تصویب شده
- مصوب ((مُ صَ وَّ))
تصویب شده
- مصوب
برنهاده
- مصوب
تصویب شده، به تصویب رسیده، قبول شده، پذیرفته شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مصبّ ها، محل هایی که آب رودخانه وارد دریا می شود، جاهای ریزش آب، جمع واژۀ مصبّ
(مُ صَوْ وَ بَ)
لغت نامه دهخدا
تأنیث مصوب، مصوب. مصدق. تصویب شده. تصدیق شده: قوانین مصوبۀ مجلسین سنا و شورای ملی. و رجوع به مصوب شود
گشن، شتر سرکش نر فحل، اسبی که سواری نداده و سوار شدن بر آن دشوار باشد، جمع مصاعب مصاعیب
جمع مصب، پیله ها پیلگان رنج رسیده رنجور، تموکیده (به هدف رسیده)، راست آمده جمع مصب
مصوبه در فارسی مونث مصوب پذرفته پسندیده روا گشته مونث مصوب: هر قسمتی از مقررات قانون تفتیش اسعار مصوبه 6 اسفند ... 1308 که منافی با مقررات این قانون باشد ملغی است، جمع مصوبات
